تنها مسیر – هسته‌ی اصلی بحث – جلسه۱۱ (حجت الاسلام پناهیان)

تنها مسیر؛ راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (هسته‌ی اصلی بحث) - حجت الاسلام پناهیان

تنها مسیر؛ راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (هسته‌ی اصلی بحث) - حجت الاسلام پناهیان

رنج اصالت ندارد، اما برای «مبارزه با هوای نفس» وايجاد ارزش افزوده، رنج کشيدن قطعی است.
مسير اصلی حركت ما بر اساس ويژگی‌های انسان و حيات، مبارزه با هوای نفس است. وقتی در مسيردين، كمال و خوبی‌ها حركت می‌كنيد، راه اصلی براساس حيات و ويژگی‌های انسان مبارزه با دوست‌داشتنی‌ها است. مبارزه با دوست‌داشتنی‌ها، چـه بـه صورت تكليف باشد(توسط دستورات) و چه بر ما تحميل شود(توسط مقدرات)، رنج نام دارد. البتـه در كنـاررنج، نعمت هم وجود دارد. مسير ما، مبارزه با هوای‌نفس است و رنج، اصالت ندارد ولی برای مبارزه با هوای‌نفس، رنج كشيدن قطعی است. اصل عمل صالح انسان، عملی است كه در مخالفت با هوای‌نفـس باشـد. البته نوع رنجی كه در مبارزه با هوای‌نفس با برنامه الهی پيش می‌آيد، با خيلی از رنج‌های ديگـر متفـاوت اسـت؛ ايـن جلسـه مـی‌خواهيم كمی بيش‌تر دراين زمينه گفتگو كنيم.
رنج اصالت ندارد، اما ما برای ايجاد ارزش افزوده خلق شده‌ايم و اين كار نياز به مبارزه با هوای نفس دارد و مبارزه بـا هـوای‌نفـس هم، رنج دارد.

 

انسان خودش را بيش‌تر با ناخوشی‌ها درگير می‌داند، لذا ابتدا بايد تکليف خود را با رنج مشخص کند.
در ميان تكاليف الهی ممكن است از برخی از دستورات خوش‌مان بيايد، اما اصل دستورات و اصل اعمال صالح ما كه باعث رشـد مـا می‌شود، اعمالی هستند كه مخالف هوای‌نفس ما هستند. اصل وضعيت ما نسبت به پروردگار، صبر و رضايتی است كـه در رنـج‌هـا داريم، اصل وضعيت ما بودن در خوشی‌ها نيست. گرچه خوشی‌ها طبيعی هستند و شُكرش را هم بايد به جا آورد، اما اصـل عمـل صالح رنج كشيدن است. چرا؟
از طرفی، امام صادق(ع) می‌فرمايد: «قلب انسان اينطور سرشته شده كه از كسی كه به او نفع برساند خوشش می‌آيد و نسـبت بـه كسی كه به او ضرر می‌رساند، بغض پيدا می‌كند.» (كـافی/ج8/ص152). از طرف ديگر، انسان صدها نعمت را فراموش می‌كند، ولی يک رنج كوچک و گذرا را مدام پيش چشم خود می‌آورد. در نتيجه اگر بـه انسان صدها خوشی داده شود، ولی يک ناخوشی هم داده شود، توجه او به آن يک ناخوشی جلب می‌شود. لذا وقتی انسان می‌خواهد با خدا تسويه حساب كند، همه خوشی‌ها را كنارمی‌گذارد و يک ناخوشی را وسط می‌كشد و به خدا اعتراض می‌كنـد كـه چـرا ايـن ناخوشی را به من دادی؟!
به عبارت ديگر انسان طبيعتاً خودش را بيش‌تر با ناخوشی‌ها درگير می‌داند، لذا برای اين‌كه بتواند به سلامت اين مسير را طی كند، بايد از همان اول تكليف خود را با رنج مشخص كنيم. اگر نفس تو دنبال اين است كه رنج نكشی، اين يک خيال خام است و اشتباه می‌كنی. در مقابل نفس رنج‌گريز بايد گفت: «زندگي يعني رنج. به سمت خدا رفتن مثل بالا رفتن از يک سربالايی نفس‌گير است، مثل سرسره نيست!»

 

* به خاطر فرار از رنج تقدير و تکليف، دين‌گريزی نکنيم که فايده‌ای نخواهد داشت.
مسير اصلی ما مبارزه با هوای نفس است و مهم‌ترين مسأله در اين مبارزه، رنج است. بايد تكليف خود را بـا رنج مشخص كنيم، اصل رنج را بپذيريم، آمادگی مواجهه با رنج‌های مختلف را داشته باشيم و به خاطر فـراراز رنج، دين‌گريزی نكنيم كه فايده‌ای نخواهد داشت. اين را هم بايد بدانيم كه همه مردم در حال رنج كشيدن هستند. اگر كسی لبخند بزند، به اين دليل نيسـت كـه رنـج كمتـری دارد؛شايد صبورتر است، شايد حفظ ظاهر می‌كند، يا شايد فهميده‌تر است. به هر حال بايد تكليف خودمان را با رنج مشخص كنيم. نبايد رنج را فراموش كنيم، بلكه رنج‌ها را بايد با چشم باز ببينيم و إلّا جريان مبارزه با هوای‌نفس خراب می‌شود و از رنج‌های تكليفی و تقديری فرارمی‌كنيم. اين فرار كردن هم دربيش‌تر موارد ارتباطی به كم بودن ايمان ندارد. ممكن است كسی بـه بعضـی از ديـن‌گريزها بگويد: «ايمان داشته باش» در حالی كه او ايمان دارد، اما اهل تحمل رنج نيست. او ايمان دارد، اما به او خبر اشتباه داده‌اند و خيال می‌كند كه می‌تواند رنج نكشد و راهی برای فرار از رنج وجود دارد.

 

* اگر با رنج درست برخورد نکنيم رنج ما در زندگی زياد خواهد شد.
اگر با رنج درست برخورد نكنيم، رنج ما در زندگی زياد خواهد شد. روايات در اين زمينه زياد است. اميرالمؤمنين(ع) مـی‌فرمايـد رنـج صبر نكردن در سختی‌ها بيش‌تر از رنج صبر كردن است.ِ(غرر الحكـم /۵۶۲۰)
 و در جـای ديگـر مـی‌فرماينـد: «بی‌تابی كردن در هنگام مواجهه با مصيبت‌ها، رنج انسان را افزايش می‌دهد و صبركردن رنج آن از بين می‌برد.» (غررالحكم/۲۰۴۳)
در روايت ديگرمی‌فرمايند: «در برابر ناگواری‌هاى اندک، بی‌تابى نكنيد كه ايـن كـارش ما را به رنج و ناگواریِ زیادى می‌اندازد.» (غررالحكم/۵۶۳۸)
 امام كاظم(ع) نيز می‌فرمايند: «كسی كه در مواجهه با مصيبت و رنج، بی‌تابی كند، رنج او دو برابـرمـی‌شود.» (تحف العقول/۴۱۴)

 

* اگر با رنج درست برخورد نکنيم، شکر نعمت‌ها را به‌جا نمی‌آوريم.
اگر با رنج درست برخورد نكنيم، اتفاق ديگری كه می‌افتد اين خواهد بود كه شكر نعمت‌ها را به‌جا نمی‌آوريم. خداوند متعال با اينكه می‌داند ما هزار تا نعمت را نمی‌بينيم ولی يک رنج را عمده می‌كنيم و فقط آن‌را می‌بينيم، باز هم اصرار دارد كه چرا شـما نعمـت رانمی‌بينيد؟ امكان ديدن «نعمت و رأفت و رحمت و كرم» خدا برای كسی كه مسأله رنج را حل نكرده باشد، وجود ندارد.
خدا مهربان است و فرصـت‌هـا و نعمـات زيـادی در ميـان رنـج‌هـا بـه مـا داده اسـت.«فَـإنِّ مـع‌العْسـرِيسـراً * إنِّ مـع‌العُسـرِيسراً» (انشراح/۵ و ۶) اين يعنی با رنج و سختی، آسانی و نعمت هم هست. برای اينكه نعمت‌های خدا را ببينـيم، بايـد مسـأله رنـج را برای خودمان حل كرده باشيم. اگرمسأله رنج جا افتاده باشد، وقتی فرصت‌ها، نعمت‌ها، رحمت خدا، كوتـاه آمـدن‌هـای خـدا و ... راببينيم، می‌فهميم كه خدا اصلاً نمی‌گذارد بنده‌اش رنج بكشد. خدا دلش نمی‌آيد رنج بدهد.

 

* چه وقت سرشار از شکرمی‌شويم؟
اگر اصل رنج‌كشيدن را جا انداخته باشيم، فقط لطف خدا را می‌بينيم و سرشار شُكر خواهيم شد. توجه به اين بحـث، بهتـرين درب بهشت را به روی ما باز می‌كند. فهم شُكر اين‌گونه است كه بفهميم قرار بوده چقدر در دنيا رنج و سختی بكشيم، ولي عملاً زنـدگی‌ما آن‌قدرها هم سخت نشده و در كنارش نعمت و راحتی هم به ما داده شده است. همين باعث می‌شود كه شاكر باشيم.

 

* خداوند در رنج‌های «تقديری» و «تکليفی» به ما تخفيف داده.
در تقدير و در تكليف، قرار بوده رنج‌های بسيار زيادی به ما برسد اما خداوند در مورد هردوی اين رنج‌ها به ما تخفيف داده است:
۱- در مورد رنج تقدير: با توجه به آيه «فإَنِّ مع‌العْسرِ يسراً» خداوند رنج‌های تقديری‌ما را با راحتی همراه كرده‌است.
۲- در مورد رنج تكاليف هم خدا دوست دارد به ما آسان بگيرد، لذا وقتی پس از بيان وجوب روزة رمضان، كسانی كه در سـفر و يـا مريض هستند را معاف می‌كند، بلافاصله می‌فرمايد: « يرِيدُاللهَّ بكِم اليْسرَ ولا يريِد بكِم العْسرَ» (بقره/۱۸۵)
يعنی خدا نمی‌خواهـد درتكاليف به شما سخت بگيرد، بلكه می‌خواهد به شما آسان بگيرد به همين خاطر وجوب روزه در سفر برداشته می‌شود. خداونـد ايـن قاعده را به عنوان يک اصل و قاعده بيان می‌كند و در مقام توجيه و فرصت‌طلبی نيست كه مثلاً در اين‌جا به ما لطفی كرده باشـد وبخواهد آن را به رخ بكشد! هركسی اين لطف و آسان گرفتن‌های خدا را نديد، به اين دليل است كه مسأله رنج را برای خودش حل نكرده است.
در جای ديگر پس از اينكه دستور می‌دهد كه پيش از خواندن نماز، وضو بگيريد، می‌فرمايد اگر آب پيدا نشد، تيمم كنيد، سـپس درمورد اين راحت‌گيری(جواز تيمم به جای وضو)، می‌فرمايد: «خدا نمى‌خواهد با احكامش برشما تنگـى و مشـقّت قـرار دهـد، بلكـه مى‌خواهد شما را ازآلودگى‌ها پاک كند و نعمتش را برشما تمام نمايد، تا سپاس گزاريد» (مائده/۶)

 

* اگر رنجور شدم و شاکر نشدم يعنی خودپرستم نه خداپرست.
كسی كه اهل تحمل رنج و سختی نيست، درواقع يک آدم خودخواه است. هنوز خداپرست نشده است. خدا آن‌قدر رنـج بايـد بدهـد تا«من» و «منم زدن» از ما جدا شود و به جای آن «خدا» بنشيند. ما از خداپرستی چه تصوری داريم؟ خداپرستی چـه نـوع حسـی است؟ نمی‌شود كه هم موحد بود و هم مشرک؛ هم خداپرستی كرد و هم خودپرستی. «من» بايد مرده باشد تا خداپرسـتی حاصـل شود؛ شرک خفی همين است؛ بسيار پنهان است. اگر من رنجور شدم و شاكر نشدم يعنی خودپرستم نه خداپرست.

 

* اگر خودخواه نباشی و رنج را پذيرفته باشی، مهربانی و رحم خدا را در وراء رنج‌هايی که داده می‌بينی.
اگر رنج را نپذيرفته باشی، مهربانی و رحم خدا را نمی‌بينی؛ فرصت‌ها و نعمت‌ها را نمی‌بينی. اشک يک مادر را وقتی به بچه‌اش آمپول ميزنند، ديده‌ايد؟ اگرچه بچه رنج می‌كشد، ولی آمپول برای او مفيد است. با ايـن كه مادر ميداند اين رنج برای بچه‌اش لازم است ولی نمی‌تواند تحمل كند و آرام اشک مـی‌ريـزد. در ايـن حال، بچه‌ای كه فقط رنج خودش را می‌بيند و اشک مادر را نمی‌بيند، ممكن است دو تا فحش هم بـه مـادربدهد!
اگر خودخواه نباشی، مهربانی و دلسوزی خاص خدا را در وراء رنج‌هایی كه به تو داده است، می‌بيني. مهربانی خدا را در اوج گرسنگی و تشنگی خودت در اثر روزه‌داری، می‌بينی. اينكه نقل شده: بوی بد دهان روزه‌دار نزد خدا محبوب است، در واقع نشان‌دهنده همـان مهربانی و دلسوزی خاص خداست. (من لا يحضره الفقيه/ج۲/ص۷۶)
 وقتی نگـاه مهربان و دلسوزانه خدا را در رنج روزه‌داری‌ات ببينی، آرزو می‌كنی هرسال ماه رمضان در تابستان باشد.

 

* راه «درک مهربانی خدا» اين است که بفهمی برای رنج کشيدن به اين دنيا آمده‌ای، ولی خدا نگذاشته زياد رنج بکشی.
در شب‌های ماه رمضان از خدا بخواهيد كه شاكر شويد. خدا خيلی مهربان است. راه رسيدن و درک مهربانی خـدا، همـان راهی است كه در مورد درک سختی‌ها و رنج‌ها بيان شد؛ اين‌كه انسان بفهمد برای رنج كشيدن به اين دنيـا آمده ولی خدا نگذاشته كه خيلی رنج بكشد. اينكه خدا فرموده است ما انسان را در سختی آفريـديم، شـما بايد از خدا بپرسی «كدام سختي؟! خدايا! اين رنج زيادی كه در موردش سخن گفته‌ای كجاست؟! ما كه غير از خوبی و لطف نمی‌بينيم.» و وقتی اين حرف را می‌توانی بزنی، كه قصه رنج كاملاً برايت جا افتاده باشد.

 

* چگونه از رنج‌های دنيا اجر ببريم؟
ما می‌توانيم از رنج‌های دنيا ثواب ببريم؛ مثلاً اينكه دوست داريم برای خدا كار كنيم ولی خسته می‌شويم و مـی‌خـوابيم، يـک رنـج است كه خدا جبران می‌كند. لذا كسی كه اين‌طوری از خوابيدن رنج می‌كشد، اجر خواهد برد.
در روايات متعددی بيان شده كه تب و بيماری، كفاره گناهان است.
 مثلاً امام صادق(ع) می‌فرمايد: «يک شب تـب، كفـاره گناهـان قبل و بعد از آن است.» (ثواب الاعمال/ص۱۹۳)
و رسول خدا(ص) می‌فرمايد: «بيماری، گناهان را محو می‌كند.»(مستدرك الوسايل/ج۲/ص۶۵)
مهربانی خدا را ببينيد كه با يک مقدار رنج بيماری چه مقدار به ما اجر می‌دهد. چون خدا مهربان است اگر در تقدير ما رنجی را قـرارداده است، به صورت‌های مختلف جبران می‌كند. گاهی خدا بلايی را مقدرمی‌كند كه لازم است به بنده‌اش برسد، ولی انگار دنبـال بهانه‌ای ميگردد تا آن بلا را رفع كند، لذا تا دعا می‌كنی و كار خيری انجام می‌دهی، آن بلا را برمی‌دارد. بعد خدا می‌فرمايد: ملائكة من! بلا را برداشتيد؟ می‌گويند: بله برداشتيم. خداوند می‌فرمايد: «اگر آن بلا به او می‌رسيد چقدر ثواب به او می‌داديد؟ حالا كـه بـلا را برداشته‌ايد، همان مقدار ثواب را به او بدهيد!» مهربانی خدا را ببينيد!

 

* سختی‌های دنيا مثل خواب ديدن است؛ گِله نکنيد.
بلاها و رنج‌هایی كه در دنيا می‌كشيم، گذرا است و سريع هم تمام می‌شود. مبادا كسی گله‌ای داشته باشد، سـختی‌هـای دنيـا يـک چشم برهم زدن است. اين سختی‌هایی كه می‌بينيد، عين خواب ديدن است. لحظه‌ای كه از خواب می‌پريد و يک خواب وحشت‌ناک ديده‌ايد، يک آه می‌كشيد و با لبخند می‌گوييد: «آه! خواب بود؛ خوب شد خواب بود» وقتی هم كـه از دنيـا مـی‌رويـد، مـی‌گوييـد: «سختی‌ها و رنج‌ها همه‌اش مثل خواب بود ولی من چقدر آن‌ها را جدی گرفته بودم.»

 

* رنج را بپذير تا رنج را نبينی، رنج را بپذير تا نعمت را ببينی.
رنج را بپذير تا رنج را نبينی. رنج را بپذير تا نعمت، راحتی و شُكر را ببينی. زيبایی خلقت انسان به اين رنج است، فقط بپذير كه برای رنج آفريده شده‌ای بعد خواهی ديد كه كم‌كم رنج‌ها از جلوی چشمت كنار می‌روند. اگر زاويه نگاهت را عوض كنی خـواهی گفـت: «همه چيز كه خوب و خوش بود! پس من چرا اين‌قدر ناراضی بودم!» رنج را بپذير تا رنج تو را كور نكند. رنج را بپذير و آمـاده رنـج‌باش.

 

* به رنجورتر از خودت نگاه کن.
- يكی از تاكتيک‌های ديدن رنج اين است كه به رنجورتر از خودت نگاه كنی و شرايط رنج او را در نظـر داشـته باشـی. بگـو: خـدايا! خود‌پرستی‌های مرا ببخش. كسی‌كه دل‌بخواهی خودش را می‌پرستد، تعادل ندارد و افراط می‌كند.
خداوند می‌فرمايـد: «آيـا ديـدی كسی را كه خواسته‌های خودش را به عنوان خدا و معبود  خودش برگزيد؟ ؛ أَفرَأَيَت منِ اتخَّذَ إلِهه هواه.»(جاثيه/۲۳)
- كسی كه از خواسته‌هايش تبعيت می‌كند، خودخواه می‌شود و بعد به افراط كشيده می‌شود. وقتی خداوند پيغمبر را از كسی كـه تـابع هوا نفسش است، پرهيز می‌دهد، می‌فرمايد: «او دچار افراط است (ولا تُطع عمنْ أغَفْلَنْا قلَبْه عنْ ذكْرِنا و اتبَّع هواه وكانَ أمَرهُ فُرطُاً.( كهف/۲۸)
- پرستش خدا يعنی چی؟ پرستش خدا چه حسی دارد؟ می‌پرستمت يعنی چه؟ پرستش، چيـزی اسـت فراتـر از«برايـت مـيميـرم »، «دوستت دارم» و «عاشقت هستم». می‌دانيد چه كسی خدا را می‌پرستد؟ كسی مثل پيغمبر(ص) كه خودش را نمی‌بيند. كسـی كـه خود را ببيند، و خودش را بخواهد، خودش را پرستيده است نه خدا را تمرين كن تا به پرستش خدا برسی و بعد لذت عالم را ببـری.
راز اين مطلب و قدم اول در حل اين مسأله، پذيرش رنج است. برای ايجاد حس پرستش، «من» نبايد داشته باشی.

 

* اگر رنج را بپذيری، رنجت کم می‎شود، اگر از رنج فرار کنی، بدتر می‌شود.
اگر رنج را بپذيری، رنج تو كم می‌شود. اگر از رنج فرار كنی، بدتر می‌شود. وقتی رنج را می‌پذيری، خداوند قوانين خودش را بـه هـم‌می‌زند و از در و ديوار مرهم  برای تو می‌رساند. همه ملائكه را می‌فرستد تا از تو عذرخواهی كنند. رنج را بپذير تا رنج تو كم شـود وشُكرت زياد شود.
اگر رنج‌ها را بپذيری، به حدی می‌رسی كه می‌گويی: خدايا اين‌قدر برای رنج كشيدن من غصه نخور! اين‌قدر دلت برای مـن آتـش‌نگيرد. من تحمل می‌كنم. اينها كه چيزی نيست! امام حسين(ع) در گودي قتلگاه به خدا ميگفت: خدایا من راضی هستم چون می‌دید عرش و کرسی و آسمان‌ها دارند بِهم می‌ریزند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *