* انسان تنها موجودي است كه توان ايجـاد ارزش افـزوده دارد.
ما برای اين آفريده شدهایم كه در خودمان تغيير و تفاوت ايجاد كنيم و از آن در جهت توليد ارزش افزوده كمك بگيريم. انسان تنها موجودی است كه برای ايجاد ارزش افزوده توانمند شده است. مثلاً در حيات مادی خودش از گياهان خشـک و بلااسـتفاده، برخـي صنايع دستي مانند سبد را درست مي كند، كه نوعي توليد ارزش افزوده است.
اما توليد ارزش افزوده در بررسي هدف نهايی و آخرت انسان، چه جايگاهی دارد؟ ما با خلق ارزش افزوده، نوع حيـات خودمـان را درآخرت تعيين ميكنيم. ما در تعيين چگونگی دنيای خود تأثير زيادی نداريم و بسياری از امور دنيـوی مـا از قبـل تقدير شده است، ولی در انتخاب نوع حيات اخروی خود و كيفيت آن، اختيار و آزادی داريم و با توليد ارزش افزوده است كه نوع اين حيات اخروی را تعيين میكنيم.
يكی از دلايل هولناک بودن روز قيامت اين است كه انسان ميفهمد چه مقدار در تعيين جزئيات حيـات آخـرتش نقـش مسـتقيم ومؤثر داشته است. قرار است ما با توليد ارزش افزوده در اين دنيا، بر ميلياردها ميليارد سال كـه انتهـايی نـدارد و ابـدی اسـت، تـأثيرمستقيم بگذاريم.
* ما بيشتر دنبال حل مشكلات زندگی دنيوی خود هستيم، در حالی كه «اختيـار» مـا بـرای انتخـاب چگـونگی حيات آخرتی ماست.
خلقت ما در اين دنيا برای توليد ارزش افزوده است و اين ارزش افزوده، نوع حيات ما را در آخرت تعيين ميكنـد. مـا بـه اشـتباه مدام دنبال حل مشكلات زندگي دنيوی خود هستيم، در حالي كه اختيار ما برای انتخاب چگونگی حياتمان در آخرت است و بسياری از مشكلات دنيايی ما اصلاً حل نمیشود.
حيات واقعي و اصيل، در آخرت است چرا كه حيات در اين دنيا همراه با ممات است، نيمي از آن را در خواب مي گذرانيم، گاهی حال انجام كارها را داريم و گاهي بی حوصله ايم؛ ولي در حيات اخروی هميشه سرحال هستيم و انـرژی داريـم. فلسفه حیات وخلقت انسان، توليد ارزش افزوده برای حيات اخروی است و البته پاداش و اجر گرفتن يكی از نتايج اين توليـد ارزش افـزوده اسـت. توليـدارزش افزوده به قدری مهم است كه اگر چه ممكن است عده ای در اين دنيا از آزادی و اختيار خود سوء استفاده كننـد و دسـت بـه فساد و خرابی بزنند ولی بازهم به احترام آن ارزش افزوده، خلقت انسان اينطور صورت گرفته است.
اگر معاد و زندگی آخرت را در نظر نداشته باشيم، همه چيز بيمعنا خواهد بود. معاد، اصل حيات اسـت. لازم اسـت آنقـدر معـاد را مهم بدانيم كه گویی آن را ديدهايم؛ چنانچه اميرالمؤمنين علي(ع) در خطبه متقين مي فرمايند: «آنان با بهشت چنانند كه گـويى آنرا ديده و در فضايش غرق نعمتاند، و با عذاب جهنم چنانند كه گويى آن را مشاهده نموده و در آن معذباند» (نهج البلاغه/خطبه193)
* چگونه ميتوان ارزش افزوده توليد كرد؟
با توجه به نقش توليد ارزش افزوده در تعيين نوع زندگی اخٌروی ما، اين سؤال مطرح میشود كه چگونه میتوان ارزش افزوده توليد كرد؟ آيا علم ارزش افزوده توليد ميكند؟ خير. اگر كسی بر آگاهي های خودش بيفزايد، آيا ارزش افزوده توليـد كـرده اسـت؟ خيـر.
افزايش معلومات و آگاهیها، ارزش افزوده توليد نميكند، بلكه علم و آگاهی فقط ميتواند به خلق ارزش افزوده «كمک» كند.
قرآن در مورد كسانی كه علم دارند ولي ارزش افزوده توليد نميكنند، ميفرمايد: (سوره جمعه/آيه5). پس افزايش علم و آگاهی، ارزش افزوده توليد نمیكند.
*عملِ تنها هم ارزش افزوده ايجاد نمیكند.
عمل صِرف هم ارزش افزوده ايجاد نمیكند. مثلاً برخی از موجودات هستند كه عمل مداوم دارند و خستگی ناپذيرند مانند مورچهها، و با اينكه سخت كوشی آنها بسيار بيشتر از انسان است، اما ارزش افزوده ای توليد نمیشود. پس اصالتاً ارزش افزوده نه با علم و نه با عمل توليد میشود.
*ارزش افزوده وقتی توليد میشود كه انسان بر خلاف ميل و دوستداشتنیهايش عمل كند.
چيزی كه ارزش افزوده توليد میكند و علم و عمل را هم به كار میگيرد، نـوع مواجهـه انسـان بـا دوسـت داشـتنیهـا و تغييـر در دوست داشتنیها است. وقتی ارزش افزوده توليد میشود كه بر خلاف ميل و دوست داشتنیها عمل شده باشـد.
وقتی با مقاومت در مقابل گرايشهای سطحی، از آنها عبور میكنی و به گرايشهای اصيل و عميق توجـه مـیكنـی، ارزش افزوده توليد میشود و اين مقاومت در مقابل گرايشهای سطحی چيزی نيست جز مبارزه با نفس.
اصلاً انسان برای مبارزه با نفس و ايجاد ارزش افزوده و مقاومت و ايستادن در مقابل برخی از تمايلات خود انسان شده است.
* «كنار گذاشتن برخي از دوست داشتنیها»
موضوع اصلی زندگی اين است كه برخی از دوست داشتنیهايت را كنار بگذاری. كنار گذاشتن برخي از دوست داشتنیها، يك مسأله نيست كه يک بار آن را حل كني و تمام شود؛ بلكه موضوع اصلي زندگي است كـه هـر روز و هر لحظه با آن درگير هستيم. مبارزه با نفس را بايد در جای جای زندگي و لحظه به لحظه آن را ديد و تشـخيص داد. «نه»گفتن به دوست داشتنیها باعث درک هويت انساني است.
گاهي نه گفتن به نفس اينطور است كه چيزی را دوست داری و به تو نميدهند كه بايد صبر كني و رضايت داشته باشي. گاهي هم اينطور است كه چيزی را دوست داری، آن را به تو دادهاند ولي نبايد به آن دسـت بزنـي كـه در اينجـا بايـد اطاعـت كنـي. گـاهي«تكليف» تو به دست نزدن به يک دوست داشتني تعلق گرفته است كه بايد اطاعت كني و گـاهي «تقـدير »تو، به نداشتن يک دوست داشتني تعلق گرفته است كه بايد رضايت داشته باشي. اين اطاعـت و رضـايت؛همان مبارزه با نفس را شكل ميدهد كه موضوع اصلي زندگي بشر است.
* ما برای يک مبارزه دائمي با دوست داشتنيها خلق شدهايم.
ما برای نبردی مداوم با دوست داشتنيها آفريده شدهايم و اين مبارزه نياز به برنامه ای دارد كه دين آن را ارائه كرده اسـت. اهميـت مبارزه با نفس را در برخي روايات به وضوح ميتوان ديد؛ حضرت علي(ع) فرمودند: «رشد نفس در مخالفت با اوست» (تحف العقول/ص91)
و در روايت ديگری مي فرمايد: «رشد انسان در مخالفت با شـهوت اسـت» (تحف العقول /214)
همچنين از امام جواد(ع) نقل شده است كه ميفرمايد: «بنده، هرگز حقيقت ايمان را به كمال نمىرساند، مگر آنكه دينش را بر هوس خود ترجيح دهد،وهرگز به هلاكت نمىافتد، مگر زمانى كه هوس خود را بر دينش ترجيح دهد. (کشفالغمه/ج2/ص348)
* تنها عاملي كه ما را در مبارزه با دوست داشتنیها كمک ميكند، خوف است.
خداوند متعال مي فرمايد: «و اما كسى كه از موقعيت پروردگارش ترسيده و از هواى نفس جلوگيرى كرده است، جايگـاهش بهشـت است.» (نازعات/40 و41)
متأسفانه خيلیها اهميت و ضرورت ترس از خدا را نمیدانند و يا از كنار آيات مربوط به ترس از خدا و عذاب جهنم، به راحتی عبـورمیكنند؛ در حالي كه موضوع اصلی زندگی ما مخالفت با دوست داشتنیها است و تنها عاملی كه ما را در مبارزه با دوست داشتنیهـا كمک میكند، خوف است. ترس از جهنم و ترس از مقام ربوبی بيشترين كمک را برای مبارزه با نفس به انسان میرساند.
در روايتی امام صادق(ع) میفرمايند: «هيچ چيزی غير از خوف مؤمن را اصلاح نمیكند.» ( كافي/ج2/ص71)