جمعبندی مطالب گذشته این میشود که ما دو راه بیشتر نداریم؛ یا اصالت را به شرایط خودمان بدهیم و تسلیم شرایط هوای نفس و شرایط خودخواسته شویم، و در بیماریها و فقر و فلاکت غرق شویم. یا اصالت را به اراده و اختیار خودمان بدهیم و سعی کنیم از شرایط موجود راههایی پیدا کنیم تا از شر فقر، بیماریها و فلاکت در امان باشیم و به سرمنزل و مقصود نهایی از خلقت انسان برسیم. حال به فرض اینکه ما پذیرفتیم که از شرایط عبور کرده وزندگی خود را اصلاح کنیم، بالاخره در بدن ما یک سری بیماریها از قبل وجود دارد، حالا سؤال این است که اصول کلی درمان بیماریهای ما بر چه چیزی حاکم است؟ در پاسخ گفته میشود که بیماریها سه چیزاند و درمانها نیز سه چیزاند. بیماریها عبارتاند از؛ دم، بلغم و مره. منظور از دم شرایطی است که ماده رطوبی کافی و ماده خشک کافی به بدن ما رسیده است، در شرایطی که حرارت مناسبی در بدن ما حاکم است و بدن ما بیشازحد سرد یا گرم نشده است و در مقابل غذایی که مصرف میکنیم نیز بیشازحد گرم یا سرد نیست. مانند زمانی که آرد خوبی داریم با آب چشمه قاطی میکنی و خمیره مناسبی تهیه میکنیم و این خمیر را روی تنوری با حرارت مناسبی میپزیم، یعنی نه حرارت تنور زیاد است که نان بسوزد نه تنور سرد است که نان تبدیل به خمیر شود.