در عصر حاضر روشهای پژوهش و روشها بررسی از چند حالت خارج نیستند. برخی از اندیشمندان از روششناختی استفاده میکنند که در اصطلاح به آن روش تجربی میگویند، در این روش با استفاده از تجربیات بشر که ناشی از استقراء ناقص یا استقراء تام است در مورد مسائل مختلف شناخت حاصل میشود و بر اساس آن در مورد مسائل مختلف قضاوت صورت میگیرد. یکی از مهمترین مکات تجربهگرا مکتب پوزیتویسم است، که سردمداران آن جان لاک، دیوید هیوم و... هستند. علومی که ما امروزه از آنها بهعنوان علوم تجربی یاد میکنیم بر گفته و ریشه یافته از همین مکتبی است که جان لاک و امثال او تأسیس کردهاند. در حوزه تجربهگرایی کسانی که طرفدار این مکتب هستند، با سایر مسیرهای شناختی مانند وحی و شهود مخالفاند و این شناخت ها را اساساً علم نمیدانند. این دسته از دانشمندان شناخت خود را منوط و مشروط به حواس پنجگانه میدانند. یعنی هر آنچه دیده میشود شنیده میشود را واقع و علم میدانند. روششناختی دیگر حوزه شهود است. انسانها بهواسطه شهودی که برایشان اتفاق میافتد نسبت به مسائل علم و اطلاع پیدا میکنند. اما نکته مهمی که وجود دارد این است که این شخص شهود کننده ممکن است هیچ دلیل تجربی و علمی برای اثبات شهود خود نداشته باشد. این خود باعث ایجاد سؤال در ذهن علما شده است که آیا شهود حجیت شخصی دارد یا نه میتوان شهود را بهعنوان یکی از راههای رسیده بهیقین و علم بهحساب آورد.