مقدمه
در ادامۀ بهداشتی که برای جسم وجود دارد، ما در هر جلسهای چند روایت را در یک موضوع میخوانیم و بعد هم برادر عزیزمان که پزشک هستند بناست دربارۀ موضوعات با بحث علمی روز همین مطالب را تأیید بکنند. درواقع این همخوانی علم پزشکی امروز است با مسائلی که اهلبیت(علیهمالسلام) بیان کردند و میخواهیم بیان بکنیم که اهلبیت(علیهمالسلام) در آن زمانی که هیچ بحثی از این علوم نبود، فوق درک بشری مطالب را بیان میکردند. بعضی را هم هنوز علم پزشکی امروز نتوانسته کشف بکند؛ یعنی هنوز مطالب غیر معلوم زیادی وجود دارد که در جلسۀ قبل یک نمونهاش را بیان کردم. راجع به تأثیر حزن در چشم که هنوز علم پزشکی جواب من را نداده است. من بیست سال پیش خدمت پزشکان متخصص چشم عرض کردم و امیدواریم در زمان حیات ما این مطالب باز شود. امشب در دو موضوع بحث داریم. یکی در استفادۀ از عطر و تأثیراتی که برای جسم و روح انسان دارد و دوم تأثیر شستن لباس و لباس تمیزداشتن.
تأثیر عطر و طیب
اما بحث اول که تأثیر عطر و طیب است و تأثیر فراوانی دارد. من چند نمونهاش را عرض میکنم.
۱.محکمکردن قلب و طولانیشدن عمر
پیامبر میفرمایند: «الطِّیبُ یَشُدُّ الْقَلْبَ»[۱] قلب انسان را محکم میکند. حالا قلب معانی گوناگونی دارد: یک معنایش فکر انسان است. قلب همان فکر است. فکر را باز میکند. یک معنای دیگر قلب، همان روح است. روح را تقویت میکند و یک معنا هم طول عمر است؛ یعنی قلب به معنای نفس است، همان نفس انسانی. نتیجه این میشود که طیب روی طولانیشدن عمر تأثیر دارد.
در روایت دیگر به جای قلب، نفس عقل آمده است. حالا اینها اصطلاحات علمی است که نمیخواهم وارد مباحث علمیاش شوم. پیامبر میفرمایند: «مَا طَابَتْ رَائِحَةُ عَبْدٍ إِلَّا زَادَ عَقْلُه»[۲] هیچ شخصی بویش خوش نمیشود مگر اینکه عقل او زیاد شود. پس طیب و بوی خوش روی ازدیاد عقل اثرگذار است. عقل و درک را زیاد میکند که در معنای قبل هم سه تا بود که یکیاش همین است.
۲.تقویت قوای جنسی
همچنین قوای جنسی انسان را تقویت میکند. چندین روایت در این زمینه داریم که این نشان میدهد باز طیب روی صحت بدن اثرگذار است. حالا بعضی بهخصوص جوانها از شدت شهوتشان نگرانند و بهخاطر این ممکن است دچار گناه بشوند. اما به آنها عرض میکنم که شدت شهوت علامت صحت بدن است. بدن اگر بیمار باشد شهوت آن رکود دارد؛ لذا بدن باید سالم باشد. این سلامتی بدن است. لکن وقتی که میگوییم بدن سالم است، نباید از این غافل شویم که از آن مراقبت بکنیم. من بخواهم تشبیه بکنم مثل آب میماند. همین سیلابی که الآن آمده است، آب رحمت الهی است و نباید انسان از نزول باران ناراحت باشد؛ ولیکن باید کانالهای متناسبی باشد که این آب را هدایت کند و به مقصد برساند. اگر نباشد خب خسارت میزند یا در بیابان هدر میرود.
۳. تقویت شخص روزهدار و بقای عقل
همچنین استعمال طیب سبب میشود که انسان روزه را قویتر بتواند بگیرد. منتها کیفیتش را دقت کنید. پیامبر میفرمایند :وقتی کسی سحر میخواهد سحری بخورد، «مَن أکلَ قَبلَ أن یشرَبَ و تَسَحَّرَ، و مَسَّ شَیئا مِنَ الطِّیبِ، قَوِی عَلَی الصِّیامِ»[۳] میگویند قبل از اینکه نوشیدنی بنوشد سحری بخورد؛ یعنی آب نخورد، سحری میل بکند و بعد هم مقداری طیب و بوی خوش استعمال بکند، بدن او قوی میشود تا بتواند خوب روزه بگیرد. من چند نکتۀ کوتاه در اینجا عرض بکنم؛ چون استفاده از روایت یک مقدار سخت است و فقط این ترجمه نبود که خدمتتان گفتم. یک نکته این است که اینکه فرمودند قبل از استفادۀ آب سحری بخورد، این معنایش این نیست که اصلاً آب نیاشامد؛ بلکه چسبیدۀ به سحری نخورد که این را الآن پزشکان امروز هم تأیید میکنند که قبل از غذاخوردن و در اثنای غذا و بعد از غذا خوب نیست انسان آب و هر نوشیدنی دیگری را میل بکند. حالا آب و چای هم هست و نوشیدنیهای دیگر هم همینطور. حالا این را خود پزشکان باید توضیح بدهند که چه است. نکات مهمی دارد؛ اما آب بالاخره نیاز بدن است، حدوداً نیم ساعت تا یک ساعت قبل از اینکه سحری میل بکند آب نیاز بدنش را استفاده بکند. نیم ساعت یک ساعت زودتر آب میل بکند. قبلاً هم خدمتتان گفتم که آب فقط آب نیمه گرم به خودتان عادت بدهید و اصلاً آب سرد نخورید. همان آب معمولی که در شیر آب منزل هست را سعی کنید از اینها استفاده نکنید. برای آب نیمه گرم پیامبر فرمودند: در هر حالی مفید است؛ یعنی آبی که متناسب با دمای معده که ۳۷ درجه باشد. این آب خیلی مناسب است. منتها یک مقدار اول نفس انسان خوشش نمیآید؛ ولی یک مقدار که جلو رفتید کمکم عادت میکنید. نیاز بدن هم به خنکبودن نیست به اصل آب است. منتها وقتی سرد باشد یک تأثیرات منفی هم دارد. این را حالا قبلاً گفتیم و نمیخواهم رویش صحبت بکنم. الآن عرضم این است که وقتی در کنار این سحری خوردن که آب نخورد و آبش را قبلاً میل کرد، در کنار این سحریخوردن، از طیب استفاده کند. استفاده از طیب هم یک نکته دارد و آن اینکه در رسالهها نوشتهاند که استشمام بوی گل مکروه است و برای صائم و روزهدار کراهت دارد. این غیر از طیب است. این مربوط به گل است و غیر از آن بحثی است که الآن داریم صحبت میکنیم این نه، این اشکالی ندارد. به خصوص برای نماز، اینکه افراد گاهی سؤال میکنند که زمان روزه عطر بزنیم؟ آن را میگوییم اشکالی ندارد. آن گل است که اگر روزه دار است آن هم در حد کراهت است که استشمام نکنید.
همچنین نکتهای که اینجا دارد این است که این طیب را شما همان سحر استفاده میکنید؛ یعنی هنگامی که سحری خوردید و حالا میخواهید نماز شب بخوانید، هنوز اذان صبح نشده؛ یعنی روزه شروع نشده است. شما همان لحظه باید این استفاده را بکنید. استفادۀ از طیب میکنید و برای نماز صبحتان و در طول روز از قوت بدنی خاصی برخوردار میشوید که بهتر میتوانید روزه بگیرید.
همچنین فرمودند در روایت دیگر امام صادق(علیهالسلام) ضمانت میکنند: «مَنْ تَطَیَّبَ أَوَّلَ النَّهَارِ لَمْ یَزَلْ عَقْلُهُ مَعَهُ إِلَى اللَّیْلِ»[۴] کسی که در اول روز استعمال طیب بکند، تا آخر آن روز عقلش زائل نمیشود؛ یعنی ضمانت دوازده ساعته هم شده است و روی بقای عقل تأثیر میگذارد.
آن مطالبی که قبلاً عرض کردم، مطلب اول که حالا سه تا معنا داشت. در معنای دوم که تشدید عقل بود آنجا بهطور کلی میگفت عقل را زیاد میکند؛ یعنی درک، مثلاً مثال میزنم اگر عقل سی درجه باشد سی میشود سی و یک، سی و دو. این روایت که الآن خواندیم بقای عقل را ضمانت میکند و میگوید حداقل آن روز عقل همراه شخص هست.
همچنین در بعضی روایتها به شخص صائم یعنی شخصی که روزهدار است باز میگویند اول روزش را طیب استعمال بکند تا شب عقلش باقی است. «مَنْ تَطَیَّبَ بِطِیبٍ أَوَّلَ النَّهَارِ» این «بطیب» چون نکره است یعنی هرگونه طیبی، هرگونه عطری را اگر اول روز استفاده بکند، «وَ هُوَ صَائِمٌ لَمْ یَفْقِدْ عَقْلَهُ»[۵] عقلش را فاقد نمیبیند. دیگر این، آن روز را ندارد، این یک مقدار متعلقش را محذوف کرده که افادۀ استمرار میدهد؛ یعنی کلاً عقل او باقی میماند. بنابراین تأثیر روی جلوگیری از فراموشی هم دارد که امروزه مشکل بسیار زیادی از افراد جامعۀ ماست.
طبیعیبودن عطر
باید عطر طبیعی باشد، ممکن است ادکلن طبیعی باشد گاهی هم نه. از امور شیمیایی میآیند استفاده میکنند. آنها را نمیتوانیم بگوییم چه است. گاهی مضر هم هست. سودجویی بعضی بنگاههای خاص خارجی هم عمدتاً هست که دنبال سودجویی خودشان هستند. آنچه که طبیعی و بدون ضرر است اینها را داریم میگوییم.
خواص گل نرگس و سیاهدانه
و نکتۀ آخری که در بحث طیب داریم: بهخصوص گل نرجس مانع زکام میشود. امام هشتم(علیهالسلام) میفرمایند: «وَ لْیَشَمَّ النَّرْجِسَ فَإِنَّهُ یَأْمَنُ الزُّکَامَ»[۶] میگوینداگر بوی گل نرجس را استشمام بکند از زکام جلوگیری میکند. در ادامۀ حدیث حضرت میفرمایند سیاهدانه هم همین اثر را دارد «و کذلک الهبة السودا» سیاه دانه، آن هم مانع زکام میشود. حالا سیاهدانه تأثیر عجیبی دارد. تقریباً باید اینطور بگویند که برای تمام دردها این سیاهدانه مفید است جز برای مرگ. یکوقت مرگ سراغ کسی آمده باشد و الا هر نوع بیماری شخص داشته باشد، سیاهدانه حالا نه به مقدار زیاد، مقدار کمش را مرتب استفاده بکنید. برای بیماریهای معده، قلب، و برای هر نوع بیماری، از جمله بحث زکام که امام هشتم(علیهالسلام) در این حدیث میفرمایند.
زیادهروی در استعمال عطر و پیری زودرس
ما این بحثها را حالا امشب گفتیم حدوداً پانزده تا نکته شد؛ اما در کنارشان نکتهای که چند جلسۀ قبل گفتیم را یادآوری میکنم. چون بعضی از عزیزان قبلاً نبودند و آن این است که درحالی که طیب این همه آثار و فواید دارد، کثرتش هم پیری زودرس میآورد؛ یعنی مواظب باشید. این را قبلاً روایتش را خواندیم. مجدداً تکرار میکنم و یادآوری میکنم که یکی از عوامل پیری زودرس این است که افراد گاهی اسراف و زیادهروی در استفادۀ از طیب میکنند که این مصلحت نیست. در حد متعارفی که بوی خوش داشته باشد کافی است.
آثار و فواید شستن لباس
و اما بخش دوم عرضمان که عنوانش را اول صحبتم گفتم که راجع به تمیزکردن لباس و آثار و فواید شستن لباس است. حالا در روایت دارد که لباس تمیز تسبیح خدا را میگوید. این بخشش شاید مربوط به پزشکی نباشد. این جملهای که الآن گفتم مربوط به صحت بدن نیست. این مربوط به روح است که توجه بکنید. همانطور که حالا باز یادم آمد راجع به طیب این را هم به صحبتم ضمیمه بکنم که میفرمایند ملائکه غذا نمیخورند، آنها جسم ندارند؛ اما رزقشان همان بوی خوش را استشمام میکند، این رزق آنها این است.
تمیزی دائمی لباس و در شأنبودن آن
و اما راجع به لباس اول باید سعی کنیم دائماً تمیز باشد. تمیزی غیر از گرانی است. گاهی افراد سعی میکنند لباسشان گرانقیمت باشد، این نیست. ما چنین چیزی در دستورات دین نداریم. آنچه در دستورات دین درمورد قیمت داریم شأن است. میگویند شأنتان را رعایت بکنید. مثلاً امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میخواستند پیراهن تهیه بکنند، غلامشان هم همراهشان بود. غلامشان جوان بود. حضرت دو تا پیراهن تهیه کردند، یکیاش خیلی شیک بود و گرانقیمتتر و دیگری ضعیفتر بود. پیراهنی که گرانقیمتتر بود را برای غلامشان خریدند و گفتند این جوانتر است به این میآید و در شأن اوست. ما که سنی از ما گذشته است ما نه، نیازی به این نداریم و همان لباسی که ارزش آن کمتر بود را امام برای خودشان برداشتند.
در حدیث دارد زمانی که امام زمان(علیهالسلام) ظهور میکنند، حضرت پایینترین لباس را به تن دارند. یکوقت تعجب نکنید. بعضی دورادور یک چیزهایی برای خودشان تصور میکنند. همین که خدمت امام میروند مثلاً میبینند این آقاست، باورشان نمیآید؛ چون چشمشان در ظاهر است باورشان نمیآید که شخصی که جهان هستی در دست قدرت اوست، یک لباس ساده و معمولی پوشیده باشد و جهانیان همه منتظر ظهور او هستند که قیام بکند و عدالت را اجرا بکنند. معرفت ما باید آنقدر باشد که یکوقت ظاهر را نگاه نکنیم و بخواهد شأن امام در نگاه ما پایین بیاید نه، ما هرچه هم تازه تصور بکنیم امام شأنشان خیلی بالاتر از آن است. ما که به کنه معرفت امام نمیرسیم، لذا امام(علیهالسلام) یک وظیفۀ دیگر دارند. اما آنچه به من و شما دستور دادند این نیست. نگفتند لباس ضعیف به تن بکنید. به من و شما گفتند لباس متعارف و آنچه در شأنتان است. لباس متعارف باشد و هر کسی شأن خودش را ملاحظه بکند. منظور از شأن هم این است که اطرافیانی که شما را میشناسند وقتی لباستان را میبینند میگویند این در شأنش است؛ یعنی لباسی را که میپوشد قیمت مناسبی دارد. به قول ضربالمثل که میگویند پایش را از گلیمش درازتر نکرده است. همین یک تعبیر اینطوری. باز میگویند متناسب با درآمدتان و درآمد پدرتان و خرج و خوراکتان باشد که هر کسی یک شأنی دارد. گاهی دو تا برادر شأنشان با هم فرق میکند؛ چون درآمدشان متفاوت است. اینها نباید مثل هم زندگی بکنند و مرتب خانۀ همدیگر که میروند مدام با چشم و هم چشمی بگویند این اینطور است. اینچنین نیست و هر کسی یک شأنی دارد. گاهی افراد دو تا برادر هستند، دو تا خواهرند؛ اما درآمدشان با هم فرق میکند. از نظر قیمتی این است. از نظر رنگ، هرچه رنگ برای مردها روشنتر باشد، بهخاطر تمیزیاش مناسبتر است. رنگ روشنتر اثر بیشتری دارد. هروقت کثیف شد فرد فوری برای شستن آن اقدام بکند. باز این معنایش این نیست که هر کسی لباس تیره دارد فوری کنار بگذارد و اسراف بکند نه. لباسهایش را بردارد و بپوشد. میگویم موقعی که دارید لباس تهیه میکنید و شأنتان را میخواهید رعایت بکنید، بکنید و در رنگش هم سعیتان این باشد. حالا رنگ روشن هم فقط سفید نیست، هرچه هست از سیاه بیرون بیایید و رنگ روشن باشد بهتر است. بهخاطر همان بحث تمیزیاش است. شاید اثرات انعکاس نور خورشید هم باشد که آن را دیگر باید پزشکان توضیح بدهند.
اما نکات اساسی این است که لباس وقتی کثیف میشود روی بیماری انسان اثر دارد و از جمله فقط میکروب هم نیست. دو جهت دارد: اول اینکه، وقتی لباس کثیف شد یکی میکروبش است که بالاخره ملاصق بدن است. ملاصق با تنفس انسان است. دوم اینکه، لباسی که کثیف میشود غم و غصۀ انسان را زیاد میکند و نشاط را از انسان میگیرد. باز این هم روی بیماری شخص تأثیر دارد. بنابراین از دو جهت تمیزکردن لباس برای سلامتی مفید است: ۱. اینکه میکروب دیگر روی لباس نیست و چیزی که چسبیده به بدن است به خصوص لباس زیرین که به بدن چسبیده است، آن را انسان باید بیشتر دقت کند. گرچه مردم نمیبینند و بعضی سعی میکنند فقط لباس رو را تمیز نگه دارند. این اثر اول است. ۲. تمیز شدن نشاطآور است، غم و غصه را از دل برطرف میکند و این اثر مضاعف روی سلامتی میگذارد. توجه کنید این روایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ نَظَّفَ ثَوْبَهُ قَلَّ هَمُّهُ»[۷] کسی که لباسش را تمیز میکند غم و غصۀ او کم میشود. نمیگویند از بین میرود؛ چون ممکن است عوامل دیگری برای غم و غصۀ او باشد، اما از این جهت غصهاش برطرف میشود.
نکاتی دربارۀ حوله
در کنار این مباحثی که گفتیم به خصوص روی حوله نکات زیبایی وجود دارد. من همۀ مطالب را نمیخواهم بگویم؛ چون ده ها مطلب همینطور در ذهن من دور میزند. اما یکی دو نکتهاش را عرض بکنم: حوله به لحاظ اینکه شخص استفاده میکند اول باید حولۀ اختصاصی باشد و کراهت دارد که دو نفر از حولۀ مشترک بخواهند استفاده کنند. بحث انتقال بیماری که امروزه دارند اینها را میفهمند؛ اما صد سال پیش، دویست سال پیش که پزشکی اینها را نمیدانست. اما مسلمانها و مؤمنین بهخاطر این روایتها همۀ اینها را میدانستند و دقت میکردند. فقط هم بحث انتقال بیماری نیست. نکتۀ دیگر این است که شخص از حمام که بیرون میآید مرتب بدنش دارد عرق میکند. زواید بدن دارد خارج میشود؛ اما چون بدنش خیس است متوجه خروج عرق نمیشود. بدنش را میآید بخشکاند، فکر میکند این همان آبی است که در حمام روی بدن او ریخته شده است؛ در حالی که اینطور نیست. بسیاری از وقتها عرقی است که در اثر حرارت بدن در حمام به وجود آمده و دارد از بدن خارج میشود و اینها بعد ضمیمۀ حوله میشود. حالا شاید باورتان نشود اما صریح به شما بگویم که پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هر مرتبهای که از حمام بیرون میآمدند و با حوله خود را میخشکاندند، حوله را میشستند. این دقت را ببینید چه موقعی بوده است؟ ۱۴۰۰ سال پیش! امروزه باید پزشکان بیایند و اینها را بازش کنند. قشنگ همین است که ببینید چقدر دین جلو است و عقل، عقل بشری نیست. عقل بشری، کل دنیا میلیونها انسان ۱۴۰۰ سال پیش زندگی میکردند، چرا هیچکس این را نمیدانست؟! بعد از زمان پیامبر هم میلیاردها انسان در این ۱۴۰۰ سال آمدند و رفتند و اینها را نمیدانستند. پس آنکه میداند عقلش وصل به خداست. این را باید بفهمیم عقل بشری نیست و این را میفهمیم. خود ما هم اگر آن زمان بودیم چه میدانستیم. الآنش هم گفتم باورتان نمیآید؛ یعنی آنهایی که حدیث را نمیدانستند، هنوز هم شما اطلاع نداشتید که هر بار انسان حوله را... . بهخصوص بعضی فکر میکنند چون بعد از اینکه از حمام بیرون میآید بدن تمیز است پس حوله کثیف نمیشود؛ لذا حوله را یک ماه دو ماه میگذارد و اصلاً نمیشوید و به این نکات توجه ندارند. اتفاقاً بهعکس است و حوله در حالی که تمیز است نیاز به شستن با آب دارد، همان آب ساده که بشوید و روی بند بگذارد بخشکد و مرتبۀ بعد از آن استفاده کند. زیاد معطل نمیخواهد بشود. همچنین نکتۀ سومی که درمورد حوله است این است که حوله گاهی چربی بدن را میگیرد. این برای این است که گاهی افراد به بدن صابون نمیزنند و فقط شست و شو کردند. حالا به دلیلی فرصت نبوده یا هرچه سریع آمده و بدنش را میخشکاند. چربیهایی که هیچ اشکالی هم ندارد اما چربی بالاخره ضمیمۀ حوله میشود و این چربی باز محل میکروب میشود و زود مشکل پیدا میکند. این هم یک نکته است. حالا من فقط روایتش را بخوانم، دیگر بحثم را جمع بکنم. پیامبر میفرمایند «لا تعووا من دیر الغمر» یعنی وانگذارید حولۀ چرب را، حولهای که چرب شده و بدنتان را با آن خشکاندید. حالا غمر هم به معنی چربی است و هم به معنی چربی گوشت است. روی گوشت و اینها میآید منتها اینجا کنایه از چربی بدن است که «لَا تُؤْوُوا مِنْدِیلَ الْغَمَرِ فِی الْبَیْتِ» در خانهتان اصلاً حولۀ اینچنینی را نگذارید. اگر یک وقت حوله چرب بود بلافاصله شست و شو بدهید. «فَإِنَّهُ مَرْبِضُ الشَّیْطَانِ»[۸] میفرماید خفتنگاه شیطان است. شیطان همان است که امروزه اسمش را میکروب میگذارند؛ یعنی میکروب آنجا میآید و حضور پیدا میکند که آن موقع چون مردم نمیدانستند پیامبر اصطلاح شیطان را به کار میبرند.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
[۱] . الکافی، ج۶، ص۵۱۰.
[۲] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱، ص۴۱۸.
[۳] . کنز العمال، ج۸، ص۵۱۰.
[۴] . الکافی، ج۶، ص۵۱۰.
[۵] . من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۸۶.
[۶] . طب الامام الرضا علیهالسلام، ص۳۸.
[۷] . بحار الانوار، ج۷۵، ص۹۳.
[۸] . وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۳۴۴.