چشم انداز:
رشد و تعالی فرد، خانواده و جامعهی اسلامی با قلب سلیم، آرامش روح، حاکمیت عقل، فرمانبرداری نفس،
تقویت جسم و سازش با معایب آن و در نهایت بهبود بیماریها
خداوند متعال: «آگاه باش که تنها با یاد خدا قلبها آرامش مییابد.» [أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (28)] [قرآن کریم: سوره شوری]
در طب مدرن سعی میشود با علامت درمانی و تسکین موضعی، این آرامش روحی، صحت جسمی و حس خوب به صورت مصنوعی به انسان منتقل شده و در نهایت آسایش و راحتی جسمی و مادی را برای آدمی به ارمغان میآورد. راحتطلبی، حسّ خوشی و غفلت، نتیجهی این سلامت تقلّبی خواهد بود.
اصول کلی:
اول؛ مرجعیت علمی قرآن و سنت
خداوند متعال: «و کلیدهای غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسی] آن را نمی داند، و آنچه در خشکی و دریاست می داند، و هیچ برگی فرو نمی افتد مگر [این که] آن را می داند، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن [ثبت] است.
[وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في کِتابٍ مُبينٍ (59)] [قرآن کریم: سوره انعام]
دوم؛ سلب سلامت جامعه توسط دشمن
خداوند متعال: «نه كسانى كه از اهل كتاب كافر شدهاند و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمىدارند خيرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد و خدا داراى فزونبخشى عظيم است (۱۰۵)» [مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (۱۰۵) ] [قرآن کریم: سوره بقره]
سیاست ها:
اول؛ تمرکز بر حفظ و ارتقای سطح سلامت جامعه اسلامی
دوم؛ عدم تصدیگری در امر درمان
خداوند متعال: «در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.» [إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم ... (11)] [قرآن کریم: سوره رعد]
مسئولیت سلامت در جامعه با مردم است و دولت اسلامی تنها نقش هدایت، حمایت و نظارت را ایفا میکند. چرا که دولت اسلامی؛ دولتی مردمی است و بر اساس تکیه بر نیروها و ارادههای اجتماعات بشری و عنایت پروردگار، اهداف خویش را به پیش میبرد.
پیامبر عظیمالشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «همه شما نگهبانید و همه شما در برابر رعیت و مردم خویش مسئول هستید.» [وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ.] [جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 119]
در واقع مردم در دولت اسلامی فقط با دادن رأی و انتخاب حُکام از خود رفع مسئولیت نکرده و در همه عرصهها با هدایتهای کلان دولت، امور را به دست خود اجرایی کرده و آن را محقق میسازند.
حوزه سلامت هم نه تنها مستثنی از این روش در دولت اسلامی نیست بلکه به واسطه آن که موضوع سلامت امر مستقلی از دیگر شئون زندگی بشر نبوده و عوامل مؤثر بر سلامت در کل ساختار حیات بشریت گسترده است، لذا دولت اسلامی در امر درمان و حتی پیشگیری به معنای رایج، تصدیگری نداشته و مردم باید مسئولیت سلامت و درمان را به عهده بگیرند و دولت اسلامی با هدایت، حمایت و نظارت به موقع در تحقق آن ایفای نقش کند.
حاکمیتی شدن درمان باعث گسترش بیماری میشود. چرا که خوی لذتجوی آدمی با سهلانگاری در پیشگیری به امید درمانی که بر عهده دولت است نه وظیفهی خویش؛ در تکاپوی لذت جویی بیشتر، سلامت خود را به خطر میاندازد.
ضمن آن که با حاکمیتی شدن درمان؛ میزان وابستگی مردم به حکومت افزایش یافته و استقلال و حرّیت انسانی تحتالشعاع قرار میگیرد. در واقع وابستگی، یکی از عوامل اصلی استضعاف و محرومیت است که پس از حکومتی شدن درمان در جامعه فراگیر خواهد شد.
اما دولت اسلامی سعی میکند با؛ ارتقای علمی، مفهوم رایج از سلامت را در جامعه تغییر دهد تا با اصلاح این مفهوم یکی از شرایط تحقق جامعه اسلامی محقق شود. نمود عملی این تغییر در مفهوم سلامت؛ اصلاح تغذیه مردم است. همچنین با احیای نقش طبیب در بستر آزاد رقابتی مابین اطبّاء کیفیت درمان را در جامعهی اسلامی به حداکثر کمال خود نزدیک نموده و با استفاده از قدرت خود در امر نظارت جلوی سوءاستفادههای احتمالی را میگیرد.
ماموریتها:
اول؛ اصلاح نگرش مردم نسبت به مفهوم سلامت
امام باقر عليه السّلام: «اين را بدان كه هيچ دانشى همچون طلب سلامت [سلامت خواهى] نيست، و نه هيچ سلامتى مانند سالم بودن قلب...» [وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ...] [تحف العقول، النص، ص: 286]
حفظ و ارتقای سطح سلامت جامعه و حتی رفع بیماریها بیشتر از آن که وابسته به دارو و تجهیزات باشد نیازمند علم بوده و اصلاح نظام تعلیم و تربیت برای اصلاح نگرش مردم نسبت به مفهوم سلامت، امری لازم و ضروری است.
دوم؛ اصلاح تغذیه
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در توصیهای طولانی به کمیل بن زیاد نخعی: «اى كميل! زبان از قلب تراود و قلب با خوراك جان گيرد، از اين رو در غذايى كه قلب و جسمت را تغذيه مىكنى بنگر، چون اگر حلال نباشد خداوند تسبيح و شكر تو را قبول نكند.» [يَا كُمَيْلُ اللِّسَانُ يَنْزَحُ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْقَلْبُ يَقُومُ بِالْغِذَاءِ فَانْظُرْ فِيمَا تُغَذِّي قَلْبَكَ وَ جِسْمَكَ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ حَلَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِيحَكَ وَ لَا شُكْرَك] [تحف العقول، النص، ص: 175]
رعایت آداب خوردن و آشامیدن و علم به طیّبات و خبیثات و عمل به آن یعنی اصلاح تغذیه؛ اولویت نخست برای تحقّق سلامت در دولت اسلامی است که از طریق اصلاح نظام معیشت مردم و به تبع اصلاح نظام تعلیم و تربیت دنبال میشود.
اصلاح؛ آب، نمک، نان، سرکه، شیر، روغنها، گوشتها و شیرینیجات از جمله مهمترین مصادیق آن است که با حذف خوراکیها و آشامیدنیهای مضر مانند: نوشابههای گوناگون، ژله و پاستیل، شیرینیجات مصنوعی و روغنهای تراریخته تکمیل می شود.
الف؛ رعایت آداب مصرف
خداوند متعال: «... و بخورید و بیاشامید و [لی] زیادهروی مکنید که او اسرافکاران را دوست نمیدارد.» [وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (31)] [قرآن کریم: سوره اعراف]
ب؛ پرهیز از خبیثات
خداوند متعال: «پس انسان باید به خوراک خود بنگرد.» [فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي طَعامِهِ (24)] [قرآن کریم: سوره عبس]
پرهیز از رایج ترین محصولات آسیب زا:
ج؛ مصرف طیّبات
خداوند متعال: «ای پیامبران، از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید ، که من به آنچه انجام میدهید دانایم.» [يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليم (51)] [قرآن کریم: سوره مومنون]
تمرکز بر اصلیترین طیبات:
سوم؛ احیای نقش طبیب
امام صادق علیه السلام: «مردم هيچ آبادىاى از سه گروه، بى نياز نيستند كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه برند و چون آنان را نداشته باشند، شوربخت باشند: فقيه دانا و پرهيزگار، امير نيكوكار و فرمان روا، و طبيب آگاه و مورد اعتماد.»
[لَا يَسْتَغْنِي أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ يَفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي أَمْرِ دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً فَقِيهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِيرٍ خَيِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِيبٍ بَصِيرٍ ثِقَة] [تحف العقول، النص، ص: 321. سفينة البحار، ج5، ص: 278]