*مروری بر مباحث گذشته
گفتيم فلسفه خلقت انسان اين است كه ۱- انسان برای رشد يافتن به وسيله رنج و سختی آفريده شده است ۲– صرف نظر از فلسفه و هدف خلقت انسان، ساختار وجودی انسان به گونهای است كه بايد زجر بكشد. چون انسان چندين نوع تمايل دارد كه اينها با هم در تعارض هستند و لذا انسان نمیتواند به همه خواستههايش برسد ۳- انسان در دنيا، در بستر زندگی و حياتی قرار دارد كه اين زندگی با انسان سرِ ناسازگاری دارد، لذا محال است شما در مسير زندگی خود با افرادی مواجه نشويد كه در اثر سوء تفاهم يا به دلايل ديگری به شما بدی كنند.
خداوند حيات و خلقت انسان را طوری طراحی كرده است كه هم دنيا به ما زجر میدهد و هم در وجود خودمان يک زجرهایی تعبيه شده است؛ چه به سمت خدا حركت كنيم و چه نخواهيم به سمت خدا حركت كنيم اين زجرها وجود خواهند داشت. (لقَدَ خلَقَنْاَ الإِنسْانَ فی كبَد؛ بلد/۴)
* وقتی تحمل زجر در دنيا حتمی است، پس بايد اين زجرها را مديريت كنيم.
وقتی فهميديم كه تحمل زجر و سختی در دنيا برای ما حتمی است، به اين نتيجه میرسيم كه بايد اين زجرها و رنجها را مديريت كنيم، تا ۱. در حد امكان مقدار رنجها را كاهش دهيم و ۲. بهترين بهره برداری را از تحمل رنجها ببريم ۳. وهدفی كه برای اين زجرها وجود دارد را محقّق كنيم و «خَسِرَ الدنيْا والْآخرَه» نشويم. يعنی اينطور نباشد كه زجرها را تحمل كنيم ولی بهرهای نبريم و در آخرت چيزی نصيبمان نشود. لذا خود ما در مقام مديريت زجر بايد برای مبارزه با هواینفس خودمان برنامه داشته باشيم.
برنامه مبارزه با هواینفس و مديريت كردن رنجها و سختیها، تنها مسيرزندگی انسان است. و مربوط به «تمام» مسير زندگی، يعنی از ابتدا تا انتهای عمر انسان است. ساير مفاهيم، توصيهها و برنامهها، يا مقدمه است، يا اجزائش است يا نتيجه اين مبارزه است.
ايمان به ما انگيزه مبارزه با هواینفس میدهد. هدف مبارزه با هواینفس نيز، خوب بودن، رشد استعدادها، تعادل روحی و بسياری فوايد دنيوی و اخروی و مادی و معنوی است اما هدف عالیتر مبارزه با هواینفس« كسب استعداد و آمادگی برای لقاء اﷲ» است.
* اگر به ميل و تشخيص خودمان مبارزه با هواینفس را مديريت كنيم، در واقع باز هم از هواینفس تبعيت كردهايم.
وقتی فهميديم كه ما بايد اين زجر و رنج را مديريت كنيم، و «مبارزه با هواینفس» ماهيت عمليات ما برای مديريت زجر در دنياست، حالا اگر بخواهيم به ميل و تشخيص خودمان مبارزه با هواینفس را مديريت كنيم، دوباره تبعيت از هواینفس اتفاق خواهد افتاد. چون به دستور نفس خودمان داريم با نفس خود مبارزه میكنيم و اين نقض غرض است و انانيّت و كبريایی نفس گرفته نمیشود.
هر نوع سختیكشيدن و هر مبارزه با نفسی آدم را از تكبر پاک نمیكند و به اوج پاكی نمیرساند. در واقع اگر به ميل خودمان با هواینفس خود مبارزه كنيم، نفسمان فربهتر و بزرگتر میشود. يعنی اگر میخواهيم با هواینفس خودمان مبارزه كنيم بايد يک كس ديگری به ما دستور بدهد و الّا مبارزه بیفايده خواهد بود. لذا خدا لطف كرده است و از طريق پيامبرانش به ما دستور داده است. چرا میگوييم خدا لطف كرده است كه به ما دستور داده؟ چون خيلی از كارهای خوبی كه ما انجام میدهيم، اگر دستور خدا نبود خودمان هم میتوانستيم تشخيص دهيم كار خوبی است و بايد انجام دهيم (مثل صدقه دادن به فقير)؛ اما خدا لطف كرده و به ما دستور داده است تا «منِ»مان بزرگ نشود و انانيتمان تقويت نشود؛ چون اگر در مسير تربيت خودمان، هميشه بر اساس تشخيص خود عمل كنيم اين «من» بزرگ میشود.
* ما دوست داريم بزرگ باشيم ولی اين تمايل جز «اتصال به بزرگ»، پاسخی ندارد.
در اينجا به مفهوم فوقالعاده مهم عبوديت میرسيم. و مفهوم عبوديت و بندگی در بحث مديريت مبارزه با هواینفس وارد میشود. ما در مقابل كبريایی خدا بايد از خودمان تواضع و فروتنی نشان دهيم تا بتوانيم با خدای بزرگ ارتباط و اتصال پيدا كنيم. ما دوست داريم بزرگ باشيم ولی اين تمايل جز اتصال به بزرگ، پاسخی ندارد. مثل حضرت امام(ره) كه با كوچكی درِ خانه خدا به عزت و بزرگی رسيد و الّا اگر از طريق ديگری بخواهيم به اين تمايل خود پاسخ دهيم و بزرگ شويم، كارمان به تكبر خواهد كشيد و «متكبر» خواهيم شد كه بوی بهشت هم به مشام ما نخواهد رسيد. (مَن مات وفی قلَبهِ مثقالُ ذرَةٍ مِن كبرٍ لم يجدِ رائحةَ الجنةَّ ؛ِ امالی شيخ طوسی/ص۵۳۷)
* «انانيت» ما در تبعيت از ولیّ خدا نابود میشود.
وقتی قبول كرديم كه در مديريت مبارزه با هواینفس، بايد خدا به ما دستور بدهد، مفهوم كليدی و فرخنده به نام «ولايت» مطرح میشود. يعنی خدا همه دستورها را خودش صادر نمیكند بلكه برای اينكه نفس ما واقعاً ذليل شود، بخشی از دستورها را ولیّ خدا صادر میكند. دراينجا «انانيت» ما در تبعيت از ولیّ خدا نابود خواهد شد، چون آدم زورش میآيد كه از دستور يک آدمی مثل خودش اطاعت كند. البته خداوند اطاعت كردن از ولیّ خودش را برای ما آسان كرده است و گلِ سرسبد عالم را مأمور كرده است تا به ما دستور دهد.
پس اولين مفهومی كه در جريان مديريت هواینفس با آن برخورد میكنيم، «عبوديت» است و دومين مفهوم «ولايت» است. بعد نوبت به برنامه مبارزه با هواینفس میرسد كه همان اوامر و نواهی خداوند است كه به آن «تقوا» گفته میشود.
* راههای عملی مبارزه با هواینفس.
در ادامة بحث، مختصراً به راههای عملی مبارزه با هواینفس میپردازيم و چند قاعده عملياتی برای مديريت كردن هواینفس معرفی میكنيم. مبارزه با هواینفس دو بخش دارد كه اين دو بخش را بايد در كنار هم انجام دهيم: ۱- ترک شهوات ۲- صبر در ناملايمات
امام صادق(ع) به يكی از اصحاب خود فرمود: «من به حق به شما میگويم كه شما به آنچه میخواهيد (نهايتاً لقاءﷲ) نمیرسيد مگر به ترک آنچه ميل و شهوت داريد و به چيزهایی كه آرزو داريد نمیرسيد مگر با صبركردن در برابر ناملايمات» (تحف العقول/ص۳۰۵ و امالی مفيد/۲۰۸)
* بعضیها حاضرند شهوت و گناه را ترک كنند ولی حاضر نيستند در بلا و مصيبت صبر كنند.
بعضی از آدمهای مذهبی حاضرند شهوت و گناه را ترک كنند ولی حاضر نيستند در بلا و مصيبت صبر كنند. بعضیها نيز حاضر هستند در بلا صبر كنند ولی حاضر نيستند گناه را ترک كنند. در صورتی كه اين دو بايد با هم باشد تا نتيجه بدهد. چون انسان با دو بال میتواند پرواز كند، يكی اينكه وقتی هوسی به سراغش آمد، آن را ترک كند و گناه را كنار بگذارد و ديگر اينكه وقتی بلایی بر سرش آمد صبر كند.
از حاج آقای دولابی(ره) میپرسيدند كه به ما دستورالعمل بدهيد، ايشان میفرمود كه دستورالعمل نمیخواهد فقط «برويد و راضی باشيد!» چون مردم معمولاً رضايت را كم دارند. همان كارهای خوبی كه انجام میدهيم و مراقبتی كه در ترک معصيت انجام میدهيم اگر با چاشنیِ «رضايت» همراه باشد، به ما كمک خواهد كرد با اين دو بال بالاخره از زمين جدا شويم و پرواز را آغاز كنيم.
صبر كردن در ناملايمات هم خودش مبارزه با هواینفس است. گاهی اوقات همين كه آدم در مقابل سختیها و ناملايمات در دل خودش نِق نمیزند مبارزه با هواینفس محسوب میشود. گاهی اوقات انسان مشكل دارد ولی باز هم پيش خودش و خدای خودش لبخند میزند و اين هم مبارزه با هواینفس محسوب میشود و رضايت خدا را به دنبال دارد. چون خدا میداند كه بندهاش چقدر دارد رنج و سختی میكشد ولی علیرغم اين رنجها باز هم به رضای خدا راضی است و شكر میكند.
امام حسين(ع) در سختترين بلاهای روزعاشورا و آن موقعی كه علیاصغر(ع) بر روی دستهای حضرت جان میداد، خون علیاصغرش را به آسمان پرتاب میكرد و میفرمود: خدايا من اين بلا را تحمل میكنم و راضی هستم (لهوف/ص۱۱۷). «راضيةً مرضْيةً» به اين میگويند.
* هر روز و در هر حالتی بايد دأب انسان مبارزه با هواینفس باشد.
اميرالمؤمنين(ع) میفرمايد: «كسی كه میخواهد حالش اصلاح شود و نفسش سلامت شود بايد مرام خود را اين قرار دهد (يعنی عادت، بنا و برنامهاش اين باشد) كه در هر حالی مبارزه با هواینفس كند.» (ارشاد القلوب/ج۱/ص۹۸)
هر روز و در هر حالتی بايد دأب انسان اين باشد كه با هواینفس خودش مبارزه كند و يک لحظه نبايد از اين امر غافل شود.
* مبارزه با نفس دائمی است و تا آخر عمر ادامه دارد.
از امام صادق(ع) پرسيدند: «راه رسيدن به راحتی چيست؟ حضرت فرمود: در مخالفت با هواینفس است. پرسيدند: چه موقع عبد به راحتی میرسد؟ حضرت فرمود: اولين روزی كه وارد بهشت میشود.» (تحف العقول/ص۳۷۰) يعنی مبارزه با نفس دائمی است و تا آخر عمر ادامه دارد. يعنی تا وقتی انسان در اين دنيا زندگی میكند بايد مدام با هواینفس خودش مخالفت كند، چه در مراحل ابتدایی باشد و چه در مدارج و مراتب بالا باشد. يعنی عرفا و بزرگان ما هم تا آخر عمر مبارزه با نفس میكردند، البته در سطح خودشان.
* خداوند میفرماید: اگر بنده من بيشتر مشغول من باشد، شهوت او را در مناجات قرار میدهم.
پيامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: خداوند متعال میفرمايد اگر بدانم آن چيزی كه بر عبد من غالب است اشتغال به من است (يعنی اگر ببينم كه بنده من بيشتر مشغول من است) شهوت او را در دعا و مناجات قرار میدهم. وقتى بندهام اين چنين شد، اگر بخواهد خطايى مرتكب شود، مانعش مىشوم. اين بندگان، دوستان حقيقی من هستند، اينها كسانى هستند كه هرگاه بخواهم اهل زمين را هلاک كنم، به خاطر آنها، هلاكت و عقوبت را برمىدارم.»(عدة الداعی/ص۲۵۰)
اگر كمی تلاش و فعاليت كنيد و درگيری خود را غالباً مبارزه با هواینفس قرار دهيد خواهيد ديد كه پروردگار با شما چقدر قشنگ برخورد خواهد كرد. از خدا بخواهيم ما را جزء كسانی قرار دهد كه از شهوات غافل شدهاند و به ذكر او مشغولند. ذكر خدا آن قدر لذت و شيرينی دارد كه جای شهوت را میگيرد.
* رسول خدا(ص): رضايت خدا در ناراحتی نفس است.
كسی از رسول خدا(ص) پرسيد: چگونه میتوانم به معرفت حق برسم؟ حضرت فرمود: با معرفت نفس. پرسيد: چگونه با حق موافق باشم؟ فرمود: با مخالفت نفس میتوانی موافق حق بشوی. (لذا هر وقت ديديم كه با حق موافق نيستيم بايد بدانيم كه يک جاهایی به نفس خودمان حال دادهايم و به هواینفس خود بله گفتهايم.) پرسيد: چگونه به رضايت حق برسم؟ فرمود: نفس خودت را ناراحت كن تا خدا از تو راضی شود. پرسيد: چگونه به وصال حق برسم؟ فرمود: از خودت هجرت كن تا به خدا برسی. پرسيد: چگونه میتوانم به طاعت حق برسم؟ گفت: از نفس خودت نافرمانی كن و وقتی به تو دستور داد، حرف او را گوش نكن و با آن مخالفت كن. پرسيد: چگونه به ذكر حق بپردازم؟ فرمود: نفس خود را فراموش كن ( خواستههای نفس خود را فراموش كن) و به آن فكر نكن تا خدا را به ياد بياوری. پرسيد: چگونه میتوانم به حق نزديک و مقربّ شوم؟ فرمود: با دور شدن از نفس و انانيّت. پرسيد: چگونه میتوانم با حق انس بگيرم؟ فرمود: با وحشت از نفس، يعنی هر وقت از هواینفس و انانيّت خودت وحشت كردی و برايت اصلاً دلچسب نبود آن وقت است كه با خدا انس پيدا خواهی كرد. پرسيد: همه اينها چگونه به دست میآيد؟ فرمود: از خدا عليه نفس خودت كمک بگير.» (عوالی الئالی/ج۱/ص۲۴۶)
دعا و خواسته ما در پايان ماه رمضان از خداوند متعال اين است كه «خدايا! ما را در مخالفت با هواینفس خودمان كمک كن.»