* بحث رنج يک بحث عالی تربيتی وعرفانی است.
در چند جلسه اخيرمطالبی در مورد آثار وبركات توجه به راهبرد رنج و پذيرش رنجهای تقديری و تكليفی بيان شد. يكی از مطالبی كه در جلسه قبل مورد اشاره قرار گرفت اين مطلب بود كه به دست آوردن محبت خداوند متعال، بدون رنج ممكن نيست. كسی كه محبت خدا را در دل دارد، دوست دارد برای خدا رنج و سختی زيادی بكشد. موضوع رنج، بسيارعارفانهتر و عميقتر از اين است كه بگوييم «رنج، ذاتی اين دنيا است.» رنج، شأن بسيار بالاتر و شريفتـری دارد و يک بحث عالی تربيتی و عرفانی است.
* رنج بدون برنامه الهی، آثار خوبی بر روح نمیگذارد.
توجه به موضوع رنج و كسب آثار تربيتی آن بدون برنامه ممكن نيست و بايد «برنامه رنج» را هم درتكليـف و هم در تقدير بشناسيم. رنج بدون برنامه، رنج عالی وخوبی نيست و آثار خوبی بر روح نمیگذارد. «رنج بـا برنامه» مربی و مديری دارد كه فوقالعاده طراح است و اين مدير، پروردگارعالم است. يكی از سختیهای رنج اين است كه علت رنج را نمیدانی. وقتی مربـی بـدن سـازی يـک تـيم ورزشـی، سختیها و حركتهایی را به اعضاء تيم میدهد، به آنها میگويد كه هدف از اين نوع حركتها و سختیهـا و تمرينها چيست و اين حركات ورزشی چه اثری روی بدن آنها دارد، ولـی خـدا اغلـب چيـزی در مـورد فلسفه رنجهایی كه ارائه میكند، نمیگويد و تو هم بايد به كار او، ايمان داشته باشی.
* رابطه رنج با چشيدن لذت ايمان چگونه است؟
يكی از مسائل مهم در مورد رنج اين است كه ببينيم رنج با چه چيزهایی مرتبط است. مثلاً رنج با عشق به خدا و صبوری كردن مـا مرتبط است. اما يكی از موضوعات مهم، ارتباط رنج با «ايمان» است. رسول خدا(ص) میفرمايد: كسی كه اكثرهمّ او رسيدن به خوشیها و شهوات باشد، از قلبش حلاوت ايمان زدوده میشود و ايمـان ديگر برای او شيرين نيستِ. (مجموعـه ورام/ ج۲/ ص۱۱۶)
يـا امـامصادق(ع) میفرمايد: «چشيدن حلاوت ايمان بر دلهاى شما حرام گشته مگر آنگاه كه دلهايتان در دنيا زهد پيشه كنند.» (كافی/۲/۱۲۸)
شيرينی ايمان چيست؟ آيا اينكه بچـهای مـادرداشـته باشـد،شيرين است؟ آيا اينكه كسی همسر و خانواده داشته باشد شيرين است؟ اگر كسی مريض شـود و دوسـتان او بـه عيـادتش بياينـد،شيرين است؟ اگركسی يک رفيق و دوست بسيار صميمی داشته باشد، شيرين است؟ اگر كسی مورد تشويق و محبت همـه مـردم باشد، شيرين است؟ بله، همه اين موارد شيرين است ولی ايمان از همه اين نوع شيرينیها، شيرينتـر اسـت و اگـركسـی شـيرينیايمان را بچشد، شيرينی همه اينها را فراموش میكند.
* ايمان انسان را از تنهایی در میآورد.
ايمان انسان را از تنهایی در میآورد و باعث میشود كه خدا انيس و مونس انسان شـود. ايمـان بـه خـدا،انسان را از وحشت در میآورد. ايمان به خدا، مهربانترين وجود در عالم را به نزديکی تو میآورد. ايمان به خدایی كه رحمان و رحيم است، نتايج عجيبی دارد. دنبال هر چيزی غير از ايمان بـروی، حـلاوت ايمـان را نچشيدهای. حلاوت ايمان، يک شيرينی در كنار ساير حلاوتها نيست. كسی كه لذت ايمان و شيرينی آن را میچشد، جایی برای شيرينیهای ديگر نخواهد داشت.
لذا وقتی مردم در حسينيه جماران شعار مي دادند «روح منی خمينی، بت شكنی خمينی» برای امام(ره) لذتی نداشت. چون امام(ره) از ايمان به خدا لذتی برده بود كه اين ابراز محبتهای مردم در مقابل محبتهای خدا هيچ بود. امام آنقدر ترک شهوات و خوشـیهـا كرده بود كه به لذت ايمان رسيده بود. بر اساس فرمايش رسول خدا(ص) كسی كه دوست دارد لذتهای ديگر را بچشد، هيچگاه به لذت ايمان نمیرسد؛ چه برسد به كسی كه پيگير و دلبسته لذتهای ديگر است. لذت و شهوت هـم، منحصـر در شـهوات جنسـی نيست، بلكه همه دل بخواهیهای وجود انسان را در بر میگيرد كه گاهی سلبی است(مانند غضـب كـه چيـزی را از خـودت دفـع میكنی) و گاهی ايجابی است(كه منفعتی را به سمت خودت جلب میكنی).
خداوند ايمان را محبوب مؤمنين قرار داده و آن را در قلب آنها زينت داده و زيبا قرار داده است؛ زيبايی و جذابيتی كه انسان را مست و محسور میكند. خداوند میفرمايد: «ولكنَّ اللهَّ حببّ إلِيكمُ إِلايمانَ و زيّنهَ فی قلُوُبكِمُ» (حجرات/۷)
خداوند در اثر ايمان دور انسان را میگيرد تا احساس غريبی نكند. لذا میفرمايد: «ما از رگ گردن به انسان نزدیکتريم؛ نحَنُ أقَرَب اليه منْ حبلِ الوريد» (ق/۱۶).
آيه ديگر میگويد: «و هرجا كه باشيد او با شماست؛ وهو معكمُ أَینمَا كنُتْمُ» (حديد/۴).
وهمچنين میفرمايد «أَيَنمَا توُلوُّا فثَمَّ وجه اللهّ». (بقره/۱۱۵) هيچ انسانی نمیتواند دور آدم را بگيرد. فقط خداوند است كه میتواند دور انسان را بگيرد و او را احاطه كند. آدم نمیتواند تنها زندگی كند. و هيچ كس مانند خدا انسان را از تنهایی در نمیآورد.
* ايمان، تنفر از معصيت پديد میآورد.
كسی كه حلاوت ايمان را میچشد و ايمان نزد او محبوب واقع میشود، اتفاق ديگری هم برايش میافتد و آن اين است كه از كفر و فسوق و عصيان بدش میآيد. از ايمان به غير خدا و عمل زشت بدش خواهد آمد. اگر كسی زشتی گناه را درک كند و از آن تنفر پيدا كند، دستمايه خوبی برای مناجات با خدا پيدا كرده است؛ چون میفهمد گناه چقدر پليد و زشت است و از ته دل استغفار میكند و با خدا مناجات میكند.
* برای چشيدن شيرينی ايمان، تحمل رنج و مبارزه با نفس ضروری است.
برای چشيدن شيرينی ايمان، تحمل رنج و دوری از بدیها به وسيله مبارزه با نفس ضروری است.
اميرالمؤمنين علی(ع) میفرمايد: نفس خودتان را در انجام طاعات، وادار به صبركنيد و آن را از پليدی و بدیها مصون نگه داريد تا شيرينی ايمان را بچشيد ( غررالحكم/ حديث۸۱).
ايمان و ارتباط با خدا، با زجر و سختی بهدست میآيد نه با كلاس اصول عقايد. البته كلاس اصول عقايد هم خوب است ولی برای پاسخ دادن به دشمن. يعنی اگر دشمن بخواهد عقايـد و ايمـان تـو را از تـو بگيـرد،كلاس اصول عقايد خوب است ولی به شرط اينكه ايمانی داشته باشی كه دشمن بخواهد آن را بگيرد!
* چرا گاهی انسان زجر میكشد، اما حلاوت ايمان را نمیچشد؟
انسان بايد خودش را بهتر بشناسد و زجر بیفايده نكشد. چون گاهی انسان زجر میكشد، اما اين زجر او را بالا نمیبرد و حلاوت ايمان را نمیچشد. يكي از علتها اين است كه هنگام سختی، به دنبال جبران اين سختیها بوده است. مانند برخی كه به ظاهر باتقوا و زاهدی میشوند و همهچيز را مراعات میكنند تا يک وقتی فرصتی پيدا كنند و همهچيز را جبران كنند. اين افراد هرچهقدر هم سختی تحمل كنند، حلاوت ايمان را نمیچشند چون به دنبال فرصتی برای جبران سختیها بودهاند و در واقع اين سختیها را برای رسيدن به يک راحتی دنيایی بالاتر تحمل كردهاند.
به عنوان مثال كسی كه از شهوات چشمپوشی میكند ولی به دليل حبّ مقامی كه دارد در فكر رسيدن به مقامات است، شيرينی ايمان را نمیچشد. چنين افرادی مصداق عبارت قرآنی «خسر الدنيا و الآخرة» میشوند. شهوت مقام، اجازه ورود حلاوت ايمان را به قلب را نمیدهد. يكی از دلايل اينكه برخی از لوتی مسلکها و قدّاره بندها يک دفعه آدمهای خوبی میشوند به همين دليل است كه از گذشته خود آگاهند وهيچوقت شهوت مقامهای عرفانی را ندارند.
براي اينكه خدا حلاوت ايمان را به ما بچشاند بايد سختیها و رنجها را صادقانه تحمل كنيم؛ نه برای رسيدن به شهوات ديگر.