۱- بايد نظام معارف و توصيههای دينی را درك كنيم.
* انسان نياز دارد كه هر چند وقت يك بار، ذهن خود را مرتب كند. مانند اتفاقی كه در مورد كامپيوتر میافتد كه گاهی اوقات لازم است فايلهای اضافی پاك شوند و طبقهبندی درستی از اطلاعات موجود صورت بگيرد. اگر نتوانيم اطلاعات كامپيوتر را نظم داده و فهرستبندی كنيم، طبيعتاً نمیتوان درست از آنها استفاده نمود. در ذهن انسان نيز همين اتفاق میافتد. ما توصيهها و معارف دينی بسياري را میدانيم ولی میبايست آن ها را سامان دهيم.
* پراكندگی آگاهیها در ذهن ما باعث میشود به جايی نرسيم. يكی از اهداف ما در اين سلسله از جلسات اين خواهد بود كه برای دانههای تسبيح فضائل، توصيهها و معارف دينی، يك نخ پيدا كنيم. نخی كه اگر نباشد، دانههای تسبيح پراكنده میشوند. بايد نظام معارف و توصيههای دينی را درك كنيم.
۲- تنظيم معارف دين حول يك محور اصلي، باعث میشود انرژی خود را درست صرف كنيم و امكاناتمان را هدر ندهيم.
* اگر بتوانيم همة توصيههای دين را حول يك محور اصلی تنظيم كنيم، درخواهيم يافت انرژی خودمان را بر چه امری بايد متمركز كنيم؟ در اين صورت وقت و امكانات خود را هدر نمیدهيم و خواهيم فهميد كه از چه چيزی بايد مراقبت كنيم و اين مراقبت، نتيجه میدهد.
* متأسفانه بسياری از معارف دينی به ويژه معارف اخلاقي ما نزد علاقمندان به اين معارف از يك پراكندگی و بینظمی برخوردار است و اغلب كتب اخلاقی و معنوی هم اين پراكندگی را برطرف نمیكنند، بلكه در برخی موارد، بر اين پراكندگی میافزايند. در بسياری از كتب اخلاقی تعدادی از فضائل و رذائل اخلاقی را در كنار هم فهرست كردهاند ولی ارتباط آن ها با يكديگر دقيقاً معلوم نيست.
۳- به دليل عدم انسجام معارف اخلاقی در ذهن علاقمندان، معلوم نيست از كدام فضيلت بايد شروع كرد؟! / پراكندگی معارف دين يكي از دلايل بي دينی.
* ضمن اينكه به دليل عدم انسجام معارف اخلاقی در ذهن علاقمندان بسياري از اوقات معلوم نيست كه از كجا و از كدام فضيلت اخلاقي بايد شروع كرد؟ و اين شرايط، وضعيت بغرنجی را براي انسان رقم میزند. درحاليكه در معارف دينی ما نظم وجود دارد ولی عدم درك صحيح اين نظم، باعث میشود در برخورد با معارف ضعيف عمل كنيم و يا عمل به دستورات و معارف را كاری نشدنی بدانيم.
* يكي از دلايل بيدينی كردن برخي از افراد همين آشفتگيهایی است كه در معارف احساس میكنند.
* از طرف ديگر شناخت و فهم نظام موجود در معارف دينی، براي كساني كه در صدد كار فرهنگی هستند ضروری است تا مدام ترديد نكنند كه الآن اولويت با كدام كار است؟ نظم دادن به دانايیهای دينی شوق ما را به حركت بيشتر میكند / قدرت مراقبت میدهد/ مراقبت را ثمربخش میكند.
* اولين سخنی كه به عنوان يك ضرورت مطرح میشود اين است كه میخواهيم به معارف و دانايیهای دينی خود نظم دهيم. اين نظم، مشكل ما را در هدفگيری برطرف میكند و شوق ما را برای حركت بيشتر میكند. اين نظم ما را در مراقبت قدرتمند میكند و مراقبتها را بسيار ثمربخش نيز خواهد كرد.
۴- برای ارزيابي خودمان به اين نظم نياز داريم.
* يكی از نتايج اين تشتّت و پراكندگی معارف اين است كه بعضیها آدم خوبی هستند ولي خودشان را آدم خوبی نمیدانند و بعضیها هم آدمهای بدی هستند ولی خودشان را آدمهای خوبی میدانند؛ چون معارفی كه دارند، نظام ندارد. يعنی برای ارزيابی از خود هم نياز به چنين نظامی داريم.
۵- شناختن اين نظام براي مناجات با خدا هم ضروری است/از چه كمبودی توبه كنيم؟
* شناختن اين نظام براي مناجات با خدا هم ضروری است؛ انسان هنگام مناجات و استغفار بايد بداند كه از چه كاستی و كمبودی بايد توبه كند. انسان بايد درد خود را بشناسد تا بتواند به دنبال مداوای آن باشد.
۶- جهاد با نفس، نخ تسبيح تمام فضايل است / خط عملياتی ما، مبارزه با نفس است.
* پيامبر اكرم(ص) تعبيری دربارة جهاد با نفس دارند كه بنده از اين تعبير براي معرفي موضوع بحث استفاده میكنم. جهاد در راه خدا، كار مهم و باعظمتی است كه يكی از اتفاقاتي كه در آن میافتد، شهادت در راه خداست و فضای بسيار عاشقانهای هم دارد؛ اما وقتی پيامبر اكرم(ص) از چنين جهادی برگشته بودند، از فضيلت دفاع مقدس همراه با شهادت و جانبازی و ايثاری كه در آن وجود داشت، تعبير به جهاد اصغر فرمودند و بعد فرمودند حالا به سراغ جهاد اكبر برويم. پس موضوع صحبت ما، كه تصور میكنم نخ تسبيح فضائل است، «جهاد با نفس» است. اين همان راهبرد اصلی در تربيت دينی است كه چيستی و چگونگی آن را بايد توضيح دهيم.
۷- ميزان ارزش هر كس به ميزان اهتمام او در جهاد با نفس است/ ميزان آلودگی هر كس مربوط به اشتباهاتی است كه در مبارزه با نفس دارد.
* موضوع اصلی تربيت دينی، جهاد با نفس است؛ نه موضوعاتی مانند دوری از حسادت، تكبّر، تنبلی، حرص، حسرت، صداقت داشتن، مهربان بودن و ... خط عملياتی ما، مبارزه با تمايلات نفسانی است. ميزان ارزش هر كسی به ميزان اهتمامی است كه در جهاد با نفس دارد. ميزان آلودگی و سياهی هر كسی هم مربوط به اشتباهاتی است كه در مبارزه با نفس دارد. اگر كسی در جهاد با نفس ناموفق باشد، در بدیهايی مانند حسادت، تكبّر، حرص و...، خود را نشان میدهد و اگر كسی در جهاد با نفس موفق باشد، مقداری از اين موفقيت در نماز اول وقت، مقداری در مهربانی با ديگران، و مقداری در ساير خوبیها تجلی میكند.
۸- مشابهتهای جهاد اكبر و جهاد اصغر (همان شبهای نورانی دورة دفاع مقدس را میتوان در دوران جهاد اكبر تجربه كرد):
* همان فضای خوش و زيبايی كه در جهاد اصغر، قابل تجربه است، در جهاد اكبر و مبارزه با نفس هم وجود دارد. حتی صفا و زيبايی در جهاد اكبر بسيار بزرگتر و جذّابتر از زيبايیهای فضای جهاد اصغر است. همان شبهای نورانی و زيبايی كه در زمان دفاع مقدس در جهاد اصغر رونق داشت را میتوان در دوران جهاد اكبر تجربه كرد. حتی در جهاد اكبر فضای معنوی فوقالعادهتری را میتوان تجربه كرد. در جهاد اصغر با گذشتن از جان و مال میفهميدی كه خدا چقدر تو را تحويل میگيرد، در جهاد اكبر هم وقتی كه از هوای نفس میگذری، خدا بسيار بيشتر تو را تحويل میگيرد و نورانيت بيشتری نسبت به فضای جهاد اصغر به دست میآوری.