۳- الثرد و الترید(هر چیزی که نان خشک در آن ترید کنند)[۱]
عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: أَوَّلُ مَنْ ثَرَدَ الثَّرِيدَ إِبْرَاهِيمُ (ع) وَ أَوَّلُ مَنْ هَشَمَ الثَّرِيدَ هَاشِمٌ.[۲]
امام صادق (عليه السّلام) از پدرانش كه نخست كسى كه (آبگوشت را)به صورت درشت تريد كرد، ابراهيم (عليه السّلام) بود و نخست كسى كه تريد را ریز خورد كرد، هاشم بود.
نام اصلی حضرت هاشم که جد پیامبر اکرم (صل الله علیه و اله و سلم) بودند عمرو بن عبد مناف بوده است، ظاهرا طبق گزارش تاریخ در زمانی که کلیدداری کعبه با ایشان بوده مردم را قحطی فرا میرسد و حضرت هاشم کاروانی به شام میفرستد و از آنجا نان خشک تهیه میکند و شتران فربه ای را نحر کرده و میپزد و از آن نانهای خشک در آن آبگوشتها ریز خرد میکند و به مردم میدهد، بین مردم منتشر شد که حضرت عمرو بن عبد مناف «هشم الترید» یعنی آبگوشت با نان خشک ریز ترید شده درست کرده و به همگان میدهد.
پس از این واقعه که مردم از قحطی نجات پیدا میکنند و از این رفتار انسان دوستانه حضرت عمرو بن عبد مناف خوششان میآید حضرت را به هاشم (خورد کنندۀ نان خشک و گوشت در آبگوشت )لقب میدهند.[۳]
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: بُورِكَ لِأُمَّتِي فِي الثَّرْدِ وَ الثَّرِيدِ وَ قَالَ جَعْفَرٌ الثَّرْدُ مَا صَغُرَ وَ الثَّرِيدُ مَا كَبُرَ؛[۴]
پيامبر اکرم (صلى اللَّه عليه و آله) فرمودند:
مبارك شده براى امتم آبگوشت ترید ریز و درشت، جعفر گفته: ثرد ترید خرد است و ثريد ترید درشت.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَلَيْكَ بِالثَّرِيدِ فَإِنِّي لَمْ أَجِدْ شَيْئاً أَوْفَقَ مِنْهُ.[۵]
امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: بر شما باد به آبگوشت تريد زيرا من نيرو آورتر از آن براى خود نديدم
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَدَعَا بِالْمَائِدَةِ فَأُتِيَ بِثَرِيدٍ وَ لَحْمٍ وَ دَعَا بِزَيْتٍ وَ صَبَّهُ عَلَى اللَّحْمِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ.[۶]
اسماعیل بن جابر میگوید نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که حضرت، سفره غذا را طلب کردند، پس برای حضرت نان خرد شده و گوشت آوردند و بعد حضرت روغن زیتون طلب کردند و بر گوشتها ریخته و من نیز با حضرت خوردم.
۴- زيرباج (خورشت میوه خشک)
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ كَانَ يَشْتَهِي مِنَ الْأَلْوَانِ الزِّيرَبَاجَةَ وَ الزَّبِيبَةَ وَ كَانَ يَقُولُ أُعْطِينَا مِنْ هَذِهِ الْأَطْعِمَةِ وَ الْأَلْوَانِ مَا لَمْ يُعْطَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص.[۷]
امام صادق علیه السلام فرمودند: اشتها و میل حضرت از بین خورشت های رنگارنگ زیرباجه بود و خورشت مویز؛ غالب اوقات میفرمود: از این غذاهایی که به ما داده میشود به رسول خدا هم داده نشده است. کنایه از این که این غذاها اعیانی و رنگارنگ است.
در حاشیه بحار الانوار به نقل از کتاب بحر الجواهر و همچنین در تفسیر برهان آمده که: زيرباجه مرق يطبخ بالدجاج الفاره و الخل و الكراويا، ذكره في البرهان و قال انه نافع للبطنة. زیرباجه سوپی است که از مرغ پُرگوشت خوشمزه، سرکه و گیاه کراویا به عمل میآید و برای شکم درد، بسیار نافع است.
در برخى نسخهها به جای واژه زیرباجه واژه آُماج آمده و گويا، شوربا و سوپی است كه از خمير می سازند. چنانچه امروزه هم وقتی کسی مریض میشود فورا برای او سوپ و شوروا و اماج میپزند.[۸]
الزِّيرَباجَه: مرقةٌ تُتَّخَذُ من الخلِّ و الفواكِهِ اليابسةِ و تطرحُ فيها التّوابلُ[۹] و تحلَّى بالسّكَّرِ و نحوهِ، معرَّب «زِيرَهبَا».[۱۰]
زيرباج، سوپ یا خورشتی است که از سركه و ميوۀ خشك ساخته میشود و با زيره و شکر یا مانند آن شيرين میشود.
این غذا، تنها دارویی است که در طب الائمه نقل شده که وقتی آن دارو را میخورند، غذایشان باید این زیرباجه باشد.
به دلیل طولانی بودن متن روایت و دارویی بودن آن، از نقل حدیث صرف نظر کرده و به کتب دارو شناسی موکول میکنیم.
[۱]. اصل در ترید آبگوشت است اما در یک مفهوم عام میتوان ثرید را اطلاق کرد به هر غذایی که ساخته شود و بتوان در آن نان خشک ترید کرد و خورد. مانند: آب دوغ خیار با کشمش و نان خشک ، یا سرکه و روغن زیتون با نان خشک که در ادامه غذا ها خواهد آمد.
[۲] محاسن؛ ج۲ ص ۴۰۲.
[۳] حاشیه محاسن ؛ ج۲ ص۴۰۲
[۴] محاسن؛ ج۲ ص ۴۰۲، و كافي؛ ج۱۲، ص۴۴۵، و مرآة العقول؛ ج۲۲؛ ص۱۴۳.
[۵] کافی؛ ج۶ ص ۳۱۸.
[۶] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ؛ ج۲۲ ؛ ص۱۴۳
[۷] دعائم الإسلام ؛ ج۲، ۱۱۱.
[۸] حاشیه بحار الأنوار، ج۶۳، ص۸۵ و دعائم الاسلام؛ ج۲، ص۱۱۱.
[۹] توابل به ادویه جات گویند مانند فلفل و دارچین و زعفران و زنجبیل و ...
[۱۰] الطراز الأول؛ ج۴،ص ۱۰۹.