آیات و روایات طب اسلامی

مسائل و راه حل کلی

مسائل راهبردی ما در حوزه‌ی سلامت

  1. خداوند متعال: «و از ميان مردم كسى است كه در زندگى اين دنيا سخنش تو را به تعجب وا مى‌دارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مى‏‌گيرد و حال آنكه او سخت‏‌ترين دشمنان است (۲۰۴) و چون رياستى يابد كوشش مى‌‏كند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد(۲۰۵)»

[وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (۲۰۴) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ (۲۰۵)] [قرآن کریم: سوره بقره]

  1. خداوند متعال: «[مشركان] به جاى او جز بتهاى مادينه را [به دعا] نمى‏‌خوانند و جز شيطان سركش را نمى‏‌خوانند (۱۱۷) خدا لعنتش كند [وقتى كه] گفت بى‏ گمان از ميان بندگانت نصيبى معيّن [براى خود] برخواهم گرفت (۱۱۸) و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى ‏كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان می‌كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را ولی [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است (۱۱۹)»

[إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَرِيدًا (۱۱۷) لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا (۱۱۸) وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا (۱۱۹)] [قرآن کریم: سوره نساء]

  1. خداوند متعال: «به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزایِ] بعضی از آنچه را که کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند. » [ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (41)] [قرآن کریم: سوره روم]

مسئله‌سازان و دشمنان اصلی

  1. خداوند متعال: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد يهود و نصارى را ولی [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان ولی بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به ولایت گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمی‌نمايد (۵۱) مى‏بينى كسانى كه در قلب‌هايشان بيمارى است در [ولایت] با آنان شتاب مى‌‏ورزند مى‏گويند مى‏ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است‏ خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته‏ اند پشيمان گردند (۵۲)»

[يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۵۱) فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ (۵۲)] [قرآن کریم: سوره مائده]

  1. خداوند متعال: «بسيارى از آنان را مى‏بينى كه كسانى كه كفر ورزيده‏اند را به ولایت خود گرفتند، راستى چه زشت است آنچه براى خود پيش فرستادند كه [در نتيجه] خدا بر ايشان خشم گرفت و پيوسته در عذاب مى‏مانند (۸۰) و اگر به خدا و پيامبر و آنچه كه به سوى او فرود آمده ايمان مى‏آوردند آنان را به ولایت نمى‏گرفتند ليكن بسيارى از ايشان نافرمانند (۸۱)

مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده‏اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعاً كسانى را كه گفتند ما نصرانى هستيم نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى‏اند كه تكبر نمى‏ورزند (۸۲)»

[تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ (۸۰) وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (۸۱) لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ (۸۲)] [قرآن کریم: سوره مائده]

  1. خداوند متعال: «نه كسانى كه از اهل كتاب كافر شده‏اند و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمی‌دارند خيرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت‏ خود اختصاص دهد و خدا داراى فزون‏بخشى عظيم است (۱۰۵)»

[مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (۱۰۵)] [قرآن کریم: سوره بقره]

  1. اميرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: «اين امت اسلام پيوسته در خير و خوبي و سعادت و نجات هستند تا زماني كه لباس عجم‌ها (عجم يعني كفار غیره عرب، نه ايرانيان) را نپوشيده‌اند و غذاي عجم‌ها را نمي‌خورند.

[أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ جَمِيعاً عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ لَا يُنْخَلُ لَهُ الدَّقِيقُ وَ كَانَ ع يَقُولُ لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِخَيْرٍ مَا لَمْ يَلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ يَطْعَمُوا أَطْعِمَةَ الْعَجَمِ- فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّلِّ.] [وسائل الشيعة، ج‏5، ص: 27]

حل مسائل راهبردی در حوزه‌ی سلامت با بازگشت به مرجعیت علمی قرآن و سنت

  1. خداوند متعال: «و کلیدهای غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسی] آن را نمی‌داند، و آنچه در خشکی و دریاست می‌داند، و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر [این که] آن را می‌داند، و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن [ثبت] است.

[وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ کِتابٍ مُبينٍ (59)] [قرآن کریم: سوره انعام]

  1. خداوند متعال: « آیا به جای او ولیّ و سرپرستی برای خود گرفته‌اند؟ خداست که ولیّ و سرپرستی راستین است، و اوست که مردگان را زنده می‌کند ، و هموست که بر هر چیزی تواناست. (9) و درباره هر چیزی اختلاف پیدا کردید ، داوریش به خدا [ ارجاع می گردد ] . چنین خدایی پروردگار من است. بر او توکل کردم و به سوی او بازمی‌گردم. (10)»

[أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتي‏ وَ هُوَ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (9) وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَحُکْمُهُ إِلَي اللَّهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ (10)] [قرآن کریم، سوره شوری]

  1. امیرالمؤمنین علیه السلام: «قرآن را به سخن آريد اگر چه هرگز (با زبان عادى) سخن نمی‌گويد. اما من از جانب او شما را آگاهى می‌دهم: بدانيد در قرآن علوم آينده و اخبار گذشته، داروى بيماري‌ها و نظم حيات اجتماعى شما است»

[ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم‏] [نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 223]

  1. امام صادق علیه السلام: «خداى تبارك و تعالى در قرآن بیان هر چیز را فرو فرستاده تا آن جا كه بخدا سوگند چیزى را از احتیاجات بندگان فروگذار نفرموده، و تا آن جا كه هیچ بنده‌اى نتواند بگوید: ایكاش؛ این در قرآن آمده بود جز آن كه خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است.»

[مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ كُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا یَسْتَطِیعَ عَبْدٌ یَقُولُ لَوْ كَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِی الْقُرْآنِ إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِیهِ] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 59]

  1. امام باقر عليه السلام: «بدانيد كه نزد هيچ يك از مردم مطلب حق و درستى نيست، مگر اين كه برگرفته از چيزى است كه آن را از ما خاندان گرفته‌اند.»

[أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ حَقٌّ وَ لَا صَوَابٌ إِلَّا شَيْ‏ءٌ أَخَذُوهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‏] [الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 96. بحار الأنوار (چاپ بيروت)، ج‏2، ص: 94. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏19-الباقرع، ص: 196. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏17، ص: 283]

  1. امیرالمؤمنین علیه السلام: «اگر علم را از معدن آن فرا مى‌گرفتيد و آب را از سرچشمه زلالش مى‌نوشيديد و خوبي‌ها را از كانونش مى‌اندوختيد و راه روشن را در پيش مى‌گرفتيد و جادّه حقّ را مى‌پيموديد، بي گمان راه‌ها بر شما آشكار مى‌شد و نشانه‌ها [ى راه] برايتان هويدا مى‌گشت.»

[لَوِ اقْتَبَسْتُمُ الْعِلْمَ مِنْ مَعْدِنِهِ وَ شَرِبْتُمُ الْمَاءَ بِعُذُوبَتِهِ وَ ادَّخَرْتُمُ الْخَيْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ وَ أَخَذْتُمُ الطَّرِيقَ مِنْ وَاضِحِهِ وَ سَلَكْتُمْ مِنَ الْحَقِّ نَهْجَهُ لَنَهَجَتْ بِكُمُ السُّبُلُ وَ بَدَتْ لَكُمُ الْأَعْلَام]‏ [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 32. الوافي، ج‏26، ص: 38. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏25، ص: 74]

  1. امام صادق علیه‌السلام: «كننده كار بدون بصيرت؛ مانند رونده در غير راه صحيح است، كه سرعت سير چيزى جز دور شدن از راه بر او نمى‏افزايد.» [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْداً.] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 43. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 401]
  2. امیرالمؤمنین علی علیه السلام: «اى كميل؛ جز از ما مگير تا از ما باشى. اى كميل؛ هيچ حركت نيست مگر آنكه تو به شناخت آن نيازمندى.» [يَا كُمَيْلُ لَا تَأْخُذْ إِلَّا عَنَّا تَكُنْ مِنَّا يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِيهَا إِلَى مَعْرِفَةٍ] [تحف العقول، النص، ص: 171]
  3. بريد رزّاز از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: « (پدرم) امام باقر عليه السلام به من چنين فرمودند: فرزندم، حدّ دانش و درك پيروان مكتب علىّ عليه السلام را از اينكه آنان چه مقدار سخنان معصومين را آموخته و درك نموده‏اند و به ديگران مى‏آموزند بدست بياور. زيرا، شناخت آنان از گفتار پيشوايان دين و آگاهى ايشان بوسيله درك فرمايشات معصومين باعث مى‏شود كه مؤمن، خود را به بلندترين قلّه‏هاى ايمان برساند، من كتابى از حضرت على عليه السلام مطالعه مى‏كردم كه اين عبارت را در آن مشاهده نمودم: معيار ارزش و مقام هر كس، اندازه آگاهى و شناخت وى مى‏باشد، زيرا خداوند تبارك و تعالى هنگام سنجش اعمال‏ انسان، به اندازه خردى كه در دنيا به او داده است كردارش را حساب مى‏كشد.»

[أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بُرَيْدٍ الرَّزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ ع‏ فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا.] [معاني الأخبار، النص، ص: 2]

مفهوم سلامت؛ نظریه مبنای ما در انسان شناسی و تعریف ما از سلامت و بیماری

اول؛ حقیقت انسان

آفرینش انسان به صورت تکامل یافته

  1. خداوند متعال: «[كه] براستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم (۴) سپس او را به پست‏ ترين [مراتب] پستى بازگردانيديم (۵) مگر كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏ اند كه پاداشى بى‏ منت‏ خواهند داشت(۶)» [لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (۴) ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ (۵) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (۶)] [قرآن کریم: سوره تین]
  2. خداوند متعال: «همان کسی که هر چیزی را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد» [الَّذي أَحْسَنَ کُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ (7)] [قرآن کریم: سوره سجده]
  3. خداوند متعال: «همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید. در آفرینشِ آن [خدای] بخشایشگر هیچ گونه اختلاف [و تفاوتی] نمی بینی. باز بنگر، آیا خلل [و نقصانی] می بینی؟» [الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَري‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَري‏ مِنْ فُطُورٍ (3)] [قرآن کریم: سوره ملک]

بدن آدمی وابسته به روح، عقل، خون و نفس

  1. امام صادق عليه السّلام فرمودند: پى‏ريزى بدن بر چهار چيز است: روح و عقل و خون و نفس،هنگامی كه روح از بدن بيرون می رود عقل نيز از آن پيروى كند و چون روح چيزى به ببيند عقل براي او‏ نگهدارى كند ولى خون و نفس هم چنان در بدن باقى مي‌ماند.»

[عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِي الْأَصْبَغِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بُنِيَ الْجَسَدُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ الرُّوحِ وَ الْعَقْلِ وَ الدَّمِ وَ النَّفْسِ فَإِذَا خَرَجَ الرُّوحُ تَبِعَهُ الْعَقْلُ فَإِذَا رَأَى الرُّوحُ شَيْئاً حَفِظَهُ عَلَيْهِ الْعَقْلُ وَ بَقِيَ الدَّمُ وَ النَّفْسُ.] [الخصال، ج‏1، ص: 226]

قلب، مرکز فرماندهی انسان

  1. خداوند متعال: «روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد.* مگر كسى كه قلبى پاك به سوى خدا بياورد» [يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (88) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (۸۹)] [قرآن کریم: سوره شعراء]
  2. خداوند متعال: «و از پیروان او (نوح نبی) همانا ابراهیم بود * آنگاه که با قلب سلیم به سوی پروردگار خویش آمد.» [وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيم‏ (83) إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليم‏ (۸4)] [قرآن کریم: سوره صافات]
  3. امام صادق عليه السّلام كه به مردى چنين فرمودند: «فلانى بدان كه قلب نسبت به جسد انسانى به منزله امام است براى مردم كه تمام بايد اطاعتش را بنمايند، مگر نمى‏بينى كه تمام جوارح و اعضاء جسد اعوان و ايادى و مفسّر قلب هستند. دو گوش و دو چشم و بينى و دهان و دو دست و دو پا و عورت خواسته‏هاى قلب را اداء مى‏كنند لذا: هر گاه قلب خواسته‏اش نگريستن به چيزى باشد شخص دو چشمش را مى‏گشايد. و زمانى كه بخواهد بشنود شخص دو گوشش را حركت داده و منفذ آنها را باز كرده تا مطلوب را بشنود و هر وقت ميل داشته باشد بويى را استشمام نمايد شخص با بينى استنشاق كرده در نتيجه بوى مطلوب به قلب مى‏رسد.

و هنگامى كه رغبت به سخن گفتن داشته باشد به وسيله زبان تكلّم مى‏كند. و در صورتى كه مطلوبش گرفتن چيزى باشد دستها به كار افتاده و آن چيز را مى‏گيرد. و به فرض كه مقصودش حركت كردن باشد دو پا سعى نموده و راه مى‏روند. و اگر محبوبش شهوت و غريزه باشد نرينه شخص به حركت و جنبش در مى‏آيد. پس تمام اين اعضاء و جوارح حركت و فعاليّت نموده تا خواسته قلب را اداء كرده و بدين ترتيب اطاعتش مى‏كنند و همچنين شايسته است كه خلائق نسبت به‏ امام عليه السّلام مانند اعضاء و جوارح بوده و امر آن سرور را اطاعت كنند.» [وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ لِرَجُلٍ اعْلَمْ يَا فُلَانُ أَنَّ مَنْزِلَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْجَسَدِ بِمَنْزِلَةِ الْإِمَامِ مِنَ النَّاسِ الْوَاجِبِ الطَّاعَةِ عَلَيْهِمْ أَ لَا تَرَى أَنَّ جَمِيعَ جَوَارِحِ الْجَسَدِ شُرَطٌ لِلْقَلْبِ وَ تَرَاجِمَةٌ لَهُ مُؤَدِّيَةٌ عَنْهُ الْأُذُنَانِ وَ الْعَيْنَانِ وَ الْأَنْفُ وَ الْفَمُ وَ الْيَدَانِ وَ الرِّجْلَانِ وَ الْفَرْجُ فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا هَمَّ بِالنَّظَرِ فَتَحَ الرَّجُلُ عَيْنَيْهِ وَ إِذَا هَمَّ بِالاسْتِمَاعِ حَرَّكَ أُذُنَيْهِ وَ فَتَحَ مَسَامِعَهُ فَسَمِعَ وَ إِذَا هَمَّ الْقَلْبُ بِالشَّمِّ اسْتَنْشَقَ بِأَنْفِهِ فَأَدَّى تِلْكَ الرَّائِحَةَ إِلَى الْقَلْبِ وَ إِذَا هَمَّ بِالنُّطْقِ تَكَلَّمَ بِاللِّسَانِ وَ إِذَا هَمَّ بِالْبَطْشِ عَمِلَتِ الْيَدَانِ وَ إِذَا هَمَّ بِالْحَرَكَةِ سَعَتِ‏ الرِّجْلَانِ وَ إِذَا هَمَّ بِالشَّهْوَةِ تَحَرَّكَ الذَّكَرُ فَهَذِهِ كُلُّهَا مُؤَدِّيَةٌ عَنِ الْقَلْبِ بِالتَّحْرِيكِ وَ كَذَلِكَ يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يُطَاعَ لِلْأَمْرِ مِنْهُ.] [علل الشرائع، ج‏1، ص: 109]

  1. امام رضا علیه السلام: «خداوند عزّوجلّ برای معالجه هر دردی که در بدن می‌نهد دارویی قرارداده، و برای هر نوع بیماری نوعی دوا مقرّر داشته است ، چون این بدن‌ها شبیه یک کشور است که پادشاه آن قلب است، و عمّال و کارگزارانش رگها و بندهایند ( و مغز، و قصر پادشاه قلب اوست ) و قلمرو او کلّ پیکر است ، و معاونان و دستیارانش دستها و پاها و چشمها و لبها و زبان و گوشهایند، و خزانه‌هایش معده و شکم اوست، و سراپرده‌اش سینه او. دستها دو معاونند که وسیله دور و نزدیک ساختن هستند و طبق سفارشها و دستورهای پادشاه عمل می‌کنند (پاها پادشاه را جا به جا می کنند) به هر کجا که بخواهد، چشمها آنچه را که از نگاه او پنهانند به وی نشان می‌دهند، چرا که پادشاه در سراپرده است و اخبار جز با اجازه به او نمی‌رسند. همین چشم ها به منزله دو چراغ پادشاه نیز هستند. دژ و قلعه‌ی بدن گوش‌هایند، و تنها به چیزهایی اجازه ورود بر پادشاه را می‌دهند که او موافقت کند، زیرا این دو عضو قادر نیستند چیزی را وارد کنند مگر آنگاه که پادشاه به آنها اشاره کند و اذن دهد، پادشاه به آن دو گوش می دهد و سپس پاسخ دلخواه خود را به آنها می‌دهد. زبان با ابزارهای چندی سخن پادشاه را ترجمه می‌کند از جمله با ریح الفؤاد و بخار معده و کمک لبها. و لبها را قدرتی نباشد مگر با حرکت زبان و این دو از یکدیگر بی نیاز نیستند، و سخن گفتن جز با گرداندن صدا در بینی نیکو صورت نگیرد، زیرا همان گونه که نی‌زن با دمیدن در نی صدایی نیکو در می آورد، بینی نیز سخن را نیکو می‌سازد. (منخرها یا سوراخهای بینی نیز این گونه‌اند، بینی به پادشاه می‌رساند) بوهای خوش را که او دوست می‌دارد، و اگر بوی ناخوشی باشد پادشاه به دو دست فرمان می‌دهد دستها (با کنار زدن شیئ بد بو یا گرفتن سوراخهای بینی ) مانع رسیدن آن بو به پادشاه می‌شوند.

مع هذا، این پادشاه پاداش و کیفر هم می دهد، کیفرش سخت‌تر از کیفری است که پادشاهان قدرتمند دنیوی می‌دهند، و پاداش او نیز از پاداش این پادشاهان برتر است، کیفر آن غم و اندوه است، و پاداشش شادی و سرور. ریشه‌ی غم و اندوه در طحال (سپرز) است و ریشه شادی در ثَرب و کلیه ها. در این اعضا (طحال و ثرب و کلیه ها) دو رگ است که به صورت وصل هستند، از همین روست که آثار غم و شادی در چهره نمایان می‌شود. این رگها، تماماً راه‌های ارتباطی کارگزاران با پادشاه و پادشاه با کارگزاران هستند، دلیلش هم این است که وقتی دارو می‌خوری رگ‌ها آن را به محل درد می‌رسانند.»

[أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْتَلِ الْبَدَنَ بِدَاءٍ حَتَّى جَعَلَ لَهُ دَوَاءً يُعَالَجُ بِهِ وَ لِكُلِّ صِنْفٍ مِنَ الدَّاءِ صِنْفٌ مِنَ الدَّوَاءِ وَ تَدْبِيرٌ وَ نَعْتٌ وَ ذَلِكَ أَنَّ هَذِهِ الْأَجْسَامَ أُسِّسَتْ عَلَى مِثَالِ الْمُلْكِ‏ فَمَلِكُ الْجَسَدِ هُوَ مَا فِي الْقَلْبِ وَ الْعُمَّالُ الْعُرُوقُ فِي الْأَوْصَالِ وَ الدِّمَاغُ وَ بَيْتُ الْمَلِكِ قَلْبُهُ وَ أَرْضُهُ الْجَسَدُ وَ الْأَعْوَانُ يَدَاهُ وَ رِجْلَاهُ وَ عَيْنَاهُ وَ شَفَتَاهُ وَ لِسَانُهُ وَ أُذُنَاهُ وَ خَزَائِنُهُ مَعِدَتُهُ وَ بَطْنُهُ وَ حِجَابُهُ و صَدْرُهُ فَالْيَدَانِ عَوْنَانِ يُقَرِّبَانِ وَ يُبَعِّدَانِ وَ يَعْمَلَانِ عَلَى مَا يُوحِي إِلَيْهَا الْمَلِكُ وَ الرِّجْلَانِ يَنْقُلَانِ الْمَلِكَ حَيْثُ يَشَاءُ وَ الْعَيْنَانِ يَدُلَّانِهِ عَلَى مَا يَغِيبُ عَنْهُ لِأَنَّ الْمَلِكَ وَرَاءَ حِجَابٍ لَا يُوصَلُ إِلَيْهِ إِلَّا بِإِذْنٍ وَ هُمَا سِرَاجَاهُ أَيْضاً وَ حِصْنُ الْجَسَدِ وَ حِرْزُهُ الْأُذُنَانِ لَا يُدْخِلَانِ عَلَى‏ الْمَلِكِ إِلَّا مَا يُوَافِقُهُ لِأَنَّهُمَا لَا يَقْدِرَانِ أَنْ يُدْخِلَا شَيْئاً حَتَّى يُوحِيَ الْمَلِكُ إِلَيْهِمَا أَطْرَقَ الْمَلِكُ مُنْصِتاً لَهُمَا حَتَّى يَعِيَ مِنْهُمَا ثُمَّ يُجِيبُ بِمَا يُرِيدُ نَادّاً مِنْهُ رِيحُ الْفُؤَادِ وَ بُخَارُ الْمَعِدَةِ وَ مَعُونَةُ الشَّفَتَيْنِ وَ لَيْسَ لِلشَّفَتَيْنِ قُوَّةٌ إِلَّا بِإِنْشَاءِ اللِّسَانِ وَ لَيْسَ يَسْتَغْنِي بَعْضُهَا عَنْ بَعْضٍ وَ الْكَلَامُ لَا يَحْسُنُ إِلَّا بِتَرْجِيعِهِ فِي الْأَنْفِ لِأَنَّ الْأَنْفَ يُزَيِّنُ الْكَلَامَ كَمَا يُزَيِّنُ النَّافِخُ الْمِزْمَارَ وَ كَذَلِكَ الْمَنْخِرَانِ هُمَا ثَقْبَا الْأَنْفِ وَ الْأَنْفُ يُدْخِلُ عَلَى الْمَلِكِ مِمَّا يُحِبُّ مِنَ الرَّوَائِحِ الطَّيِّبَةِ فَإِذَا جَاءَ رِيحٌ يَسُوءُ أَوْحَى الْمَلِكُ إِلَى الْيَدَيْنِ فَحَجَبَتْ بَيْنَ الْمَلِكِ وَ بَيْنَ تِلْكَ الرَّوَائِحِ وَ لِلْمَلِكِ مَعَ هَذَا ثَوَابٌ وَ عَذَابٌ فَعَذَابُهُ أَشَدُّ مِنْ‏ عَذَابِ الْمُلُوكِ الظَّاهِرَةِ الْقَادِرَةِ فِي الدُّنْيَا وَ ثَوَابُهُ أَفْضَلُ مِنْ ثَوَابِهَا فَأَمَّا عَذَابُهُ فَالْحُزْنُ وَ أَمَّا ثَوَابُهُ فَالْفَرَحُ وَ أَصْلُ الْحُزْنِ فِي الطِّحَالِ وَ أَصْلُ الْفَرَحِ فِي الثَّرْبِ وَ الْكُلْيَتَيْنِ وَ فِيهِمَا عِرْقَانِ مُوصِلَانِ فِي الْوَجْهِ فَمِنْ هُنَاكَ يَظْهَرُ الْفَرَحُ وَ الْحَزَنُ فَتَرَى تَبَاشِيرَهُمَا فِي الْوَجْهِ وَ هَذِهِ الْعُرُوقُ كُلُّهَا طُرُقٌ مِنَ الْعُمَّالِ إِلَى الْمَلِكِ وَ مِنَ الْمَلِكِ إِلَى الْعُمَّالِ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ إِذَا تَنَاوَلَ الدَّوَاءَ أَدَّتْهُ الْعُرُوقُ إِلَى مَوْضِعِ الدَّاءِ.] [طب الإمام الرضا عليه السلام (الرسالة الذهبية)، النص، ص: 13]

  1. محمّد بن مسلم گفت خدمت حضرت باقر عليه السّلام بودم كه پسرش جعفر عليه السّلام وارد شد بر سرى گيسوانى داشت و در دست چوبى با آن چوب‌بازى ميكرد حضرت باقر او را در آغوش گرفته فرمود پدر و مادرم فدايت بازى نكن به من رو كرده فرمود:

«محمّد اين پيشواى تو است بعد از من از او پيروى كن و از علم و دانش او استفاده نما به خدا سوگند اين همان صادقى است كه پيامبر مژده او را داده كه پيروانش در دنيا و آخرت پيروزند و دشمنانش به زبان پيامبران لعنت شده‏اند.» حضرت جعفر عليه السّلام از شنيدن اين سخنان لبخندى زده صورتش قرمز شد امام باقر عليه السّلام به من توجه نموده فرمود: «از او سؤال كن» عرض كردم يا ابن رسول اللَّه خنده از كجا است؟ فرمود «محمّد! عقل از قلب است و اندوه از كبد و نفس از ريه و خنده از طحال است.» از جاى حركت كردم و پيشانيش را بوسيدم.

[حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَخْلَدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع إِذْ دَخَلَ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ عَلَى رَأْسِهِ ذُؤَابَةٌ وَ فِي يَدِهِ عَصًا يَلْعَبُ بِهَا فَأَخَذَهُ الْبَاقِرُ ع وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ ضَمّاً ثُمَّ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي لَا تَلْهُو وَ لَا تَلْعَبُ ثُمَّ قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ هَذَا إِمَامُكَ بَعْدِي فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِي وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنَّ شِيعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعْدَاءَهُ مَلْعُونُونَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ عَلَى لِسَانِ كُلِّ نَبِيٍّ فَضَحِكَ جَعْفَرٌ ع وَ احْمَرَّ وَجْهُهُ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ وَ قَالَ لِي سَلْهُ قُلْتُ لَهُ‏ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ أَيْنَ الضَّحِكُ قَالَ يَا مُحَمَّدُ الْعَقْلُ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْحُزْنُ مِنَ الْكَبِدِ وَ النَّفَسُ مِنَ الرِّيَةِ وَ الضَّحِكُ مِنَ الطِّحَالِ فَقُمْتُ وَ قَبَّلْتُ رَأْسَهُ.] [كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 254]

  1. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: به رگ‏هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف‏ترين اعضاى درونی اوست، و آن قلب است، كه چيزهايى از حكمت، و چيزهايى متفاوت با آن، در او وجود دارد.

پس اگر در دل اميدى پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدى بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى درآورد، اگر خشمناك شود كينه‏توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودى دست يابد، خويشتن‌دارى را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشايشى برسد، دچار غفلت‌زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بى‏نيازى آن را به سركشى كشاند، و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد، بى‏صبرى رسوايش كند، و اگر به تهيدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بى‏تابش كند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زيادى سير شود، سيرى آن را زيان رساند، پس هر گونه كُندروى براى آن زيانبار، و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرين است.»

[وَ قَالَ ع لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِإ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌإ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ‏إ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ [الرِّضَا] الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَإ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُإ وَ [إِنْ صَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَإ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى‏] إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُإ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ‏إ الْجُوعُ [قَعَدَتْ بِهِ الضَّعَةُ] قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ‏إ الْبِطْنَةُإ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ] [نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 487] [تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 66]

نیت، حزم، عزم ‌و اراده ابزار تسلط قلب بر انسان

  1. امام صادق علیه السلام فرمود: « كسى كه نيتش صاف و درست و صادق است آن شخصى باشد كه قلبى سالم و دلى پاك دارد، زيرا كه سالم ماندن از خاطرات و انديشه‏هاى سوء و نامطلوب به هنگام خالص كردن نيت است براى خدا در همه امور و اعمال. رسول اكرم (ص) فرمود نيت شخص مؤمن بهتر است از عمل او و فرمود:

تمام اعمال به واسطه قصدها و نيتها امتياز پيدا مى‏كنند و براى هر شخصى است آنچه نيت مى‏كند. پس لازمست كه هر بنده‏اى از بندگان خدا نيت خود را در حركات و سكنات و اعمال خود خالص و صاف كند، زيرا در غير اين صورت از جمله غافلين محسوب شده و به اقتضاى بندگى خود رفتار نخواهد كرد، و خداوند متعال غافلين را در قرآن مجيد معرفى مى‏فرمايد كه- آنان مانند چهارپايان هستند و بلكه در سلوك گمراهترند- آنان غافل‏اند.

نيت به اندازه خلوص و به ميزان صفاء معرفت، از قلب ظاهر مى‏شود و به اختلاف مراتب ايمان (يا به اختلاف اوقات) از لحاظ قوت و ضعف آن مختلف مى‏شود. و كسى كه نيت خالص دارد: نفس و هوى او هر دو در مقابل‏ حياء و تعظيم پروردگار مغلوب و مقهورند.

و اين آدم كه به مقام نيت خالص رسيده است، از جهت خواهشها و درخواستهاى طبيعت و شهواتش و آرزوهاى نفسانى خود پيوسته در رنج و تعب است، و بايد بر خلاف مقتضيات طبيعت و بر خلاف شهوات نفسانى و بر خلاف آنچه نفس او درخواست و آرزو مى‏كند، رفتار كرده، و در عين حال حقوق آنها را تا آنجا كه مى‏بايد حفظ كند، ولى ديگران از اين آدم و از شر و آزار او در آسايش و امن هستند، زيرا او از كسى توقع و چشم طمع و اميدى نداشته و دست تعدى و ظلم به طرف كسى دراز نمى‏كند.»

[قَالَ الصَّادِقُ ع صَاحِبُ النِّيَّةِ الصَّادِقَةِ صَاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِيمِ لِأَنَّ سَلَامَةَ الْقَلْبِ مِنْ هَوَاجِسِ الْمَحْذُورَاتِ بِتَخْلِيصِ النِّيَّةِ لِلَّهِ تَعَالَى فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ. إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ قَالَ ص إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَلَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّيَّةِ فِي كُلِّ حَرَكَةٍ وَ سُكُونٍ لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ بِهَذَا الْمَعْنَى يَكُونُ غَافِلًا وَ الْغَافِلُونَ قَدْ ذَمَّهُمُ‏ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا وَ قَالَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ ثُمَّ النِّيَّةُ تَبْدُو مِنَ الْقَلْبِ عَلَى قَدْرِ صَفَاءِ الْمَعْرِفَةِ وَ تَخْتَلِفُ عَلَى حَسَبِ اخْتِلَافِ الْإِيمَانِ فِي مَعْنَى قُوَّتِهِ وَ ضَعْفِهِ وَ صَاحِبُ النِّيَّةِ الْخَالِصَةِ نَفْسُهُ وَ هَوَاهُ مَعَهُ مَقْهُورَتَانِ تَحْتَ سُلْطَانِ تَعْظِيمِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْحَيَاءِ مِنْهُ وَ هُوَ مِنْ طَبْعِهِ وَ شَهْوَتِهِ وَ مُنْيَةُ نَفْسِهِ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة] [مصباح الشريعة، ص: 53 و 54]

  1. امام صادق عليه السّلام فرمودند: «هيچ بدنى از تحمّل آنچه نيّت؛ توان آن را داشته باشد، ناتوان نشده است.»‏

[وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع: مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ.] [من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 400]

  1. امام صادق عليه السّلام فرمودند: «حزم در قلب است، و رحمت و مهرورزى و خشونت در كبد، و حيا و شرم در ريه است.» [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْحَزْمُ فِي الْقَلْبِ وَ الرَّحْمَةُ وَ الْغِلْظَةُ فِي الْكَبِدِ وَ الْحَيَاءُ فِي الرِّيَةِ. وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ لِأَبِي جَمِيلَةَ الْعَقْلُ مَسْكَنُهُ فِي الْقَلْبِ.] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 190]
  2. امام علی علیه السلام فرمودند: «ثمره کوتاهی؛ پشیمانی است و ثمره محکمی تصمیم؛ سلامت است.» [وَ قَالَ ع ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَة]

دوم؛ علل اصلی بیماری‌ها

معده، خانه‌ی بیماری‌ها

  1. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «معده خانه بیماری هاست و پرهیز رأس داروهاست و بدنت را به آنچه بدان خو کرده وا گذار» [وَ قَالَ النَّبِيُّ ص الْمَعِدَةُ بَيْتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْيَةُ رَأْسُ الدَّوَاءِ وَ أَعْطِ كُلَّ بَدَنٍ مَا عَوَّدْتَه‏] [عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏2، ص: 30]
  2. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «دور باش از شكم‌پرى كه تن را تباه كند و بيمارى آرد و از عبادت باز دارد، در روايت است كه هر كس خوراكش كم تنش سالم و قلبش روشن و پرخور تنش بيمار و قلبش به سختى گرفتار است.» [دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِيِّ، قَالَ النَّبِيُّ ص إِيَّاكُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَفْسَدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مَوْرَثَةٌ لِلسَّقَمِ وَ مَكْسَلَةٌ عَنِ الْعِبَادَةِ وَ رُوِيَ مَنْ قَلَّ طَعَامُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ وَ مَنْ كَثُرَ طَعْمُهُ سَقِمَ بَدَنُهُ وَ قَسَا قَلْبُهُ.‏] [بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏63، ص: 338]
  3. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «سیری سبب بسیاری از بیماری‌هاست.» [الشِّبَعُ يُكْثِرُ الْأَدْوَاءَ.] [عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص: 51. غرر الحكم و درر الكلم، ص: 51]
  4. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «گرسنگى، پرتو حكمت و معرفت است و سيرى، موجب دورى از خداوند است. دوستى درويشان موجب تقرب به خداوند است. خود را سير مكنيد كه نور معرفت در دلهاى شما خاموش مى‏شود و هر كس با خوراكى اندك بخوابد، فرشتگان سيه‏چشم بر گرد او شب زنده دارى مى‏كنند.

دلهاى خود را با بسيار خوردن و آشاميدن نميرانيد، زيرا دلها هم چون گياهان اگر بيش از اندازه آب بخورند، مى‏ميرند.» [قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص نُورُ الْحِكْمَةِ وَ الْمَعْرِفَةِ الْجُوعُ وَ التَّبَاعُدُ مِنَ اللَّهِ الشِّبَعُ وَ الْقُرْبَةُ إِلَى اللَّهِ حُبُّ الْمَسَاكِينِ وَ الدُّنُوُّ مِنْهُمْ لَا تَشْبَعُوا فَيُطْفَى نُورُ الْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِكُمْ وَ مَنْ بَاتَ يُصَلِّي فِي خِفَّةٍ مِنَ الطَّعَامِ بَاتَ حُورُ الْعِيْنِ حَوْلَهُ.وَ قَالَ ص لَا تُمِيتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ إِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ كَالزَّرْعِ إِذَا كَثُرَ عَلَيْهِ الْمَاءُ.] [روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 457]

گناه، ظلم، ابتلاء و آزمایش از دیگر عوامل اصلی در بیماری‌ها

  1. خداوند متعال: «و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسیاری در می‌گذرد.» [وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَيْديکُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ کَثيرٍ (30)] [قرآن کریم: سوره شوری]
  2. خداوند متعال: «امّا انسان، هنگامی که پروردگارش وی را می‌آزماید، و عزیزش می‌دارد و نعمت فراوان به او می‌دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است. (15) و امّا چون وی را می‌آزماید و روزی‌اش را بر او تنگ می‌گرداند، می‌گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است. (16) ولی نه! بلکه یتیم را نمی‌نوازید. (17) و بر خوراک [دادن] بینوا همدیگر را بر نمی‌انگیزید. (18) و میراث [ضعیفان] را چپاولگرانه می‌خورید. (19) و مال را دوست دارید ، دوست داشتنی بسیار. (20)» [فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَکْرَمَنِ (15) وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ (16) کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْيَتيمَ (17) وَ لا تَحَاضُّونَ عَلي‏ طَعامِ الْمِسْکينِ (18) وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا (19) وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا (20)] [قرآن کریم: سوره فجر]
  3. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: « بلا؛ برای ظالم تادیب، برای مومن امتحان، برای انبیاء ترفیع درجه و برای اولیاء کرامت است.» [وَ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أدبا [أَدَبٌ‏] وَ لِلْمُؤْمِنِ امتحانا [امْتِحَانٌ‏] وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَةٌ] [جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 113]
  4. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «ای انسان، داروی تو در درونت هست، در حالی‌ که نمی‌دانی! و دردت هم از خودت می‌باشد، اما نمی‌بینی. آیا گمان می‌کنی که تو موجود کوچکی هستی! در حالی‌ که دنیای بزرگی در تو نهفته است؟! [دوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ و دَاؤُکَ مِنْکَ وَ مَا تَنْظُرُ و تَحْسَبُ اَنَّکَ‌ جِرْمٌ‌ صَغِیرٌ و فِیکَ انْطَوَی الْعَالَمُ الْاَکْبَرُ] [شعری منسوب به مولا علی علیه السلام]

سوم؛ قلب، مؤثرترین عامل در سلامت

  1. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «در وجود انسان پاره گوشتى است كه اگر صحيح و سالم باشد ساير اعضاى بدن نيز سالم است و اگر مريض باشد ساير اعضاى بدن نيز مريض و فاسد خواهد بود و آن قلب است.» [أَخْبَرَنِي الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الدَّيْبُلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ سَمِعْتُ الشَّعْبِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ فِي الْإِنْسَانِ مُضْغَةٌ إِذَا هِيَ سَلِمَتْ وَ صَحَّتْ سَلِمَ بِهَا سَائِرُ الْجَسَدِ فَإِذَا سَقُمَتْ سَقُمَ بِهَا سَائِرُ الْجَسَدِ وَ فَسَدَ وَ هِيَ الْقَلْبُ.] [الخصال، ج‏1، ص: 31]
  2. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «هنگامى‏ كه قلب شخص پاكيزه باشد، جسد او نيز پاكيزه مى‏شود و هنگامى كه قلب انسان پليد باشد، جسد او نيز پليد مى‏شود.» [أَخْبَرَنِي الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ السَّرَّاجُ قَالَ حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ قَالَ حَدَّثَنَا رِشْدَيْنُ [رُشْدُ] بْنُ سَعْدٍ الْمِصْرِيُّ أَبُو الْحَجَّاجِ قَالَ حَدَّثَنَا شَرَاحِيلُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ وَ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَ إِذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ الْجَسَدُ.] [الخصال، ج‏1، ص: 31]
  3. سفارشات امام باقر عليه السّلام به جابر بن يزيد جعفى‏؛ نقل شده است كه آن حضرت عليه السّلام به جابر فرمود: «جابر! ... و اين را بدان كه هيچ دانشى همچون طلب سلامت [سلامت خواهى‏] نيست، و نه هيچ سلامتى مانند سالم بودن قلب، و نه انديشه و خردى همچون مخالفت با هوس، و نه هيچ ترسى مانند ترس بازدارنده [از گناه‏]، و نه هيچ اميدى همچون اميد يارى دهنده (يعنى مشوّق در كار)، و نه هيچ تهيدستى چون فقر قلب، و نه هيچ توانگرى و بى‏نيازى چون توانگرى و بى‏نيازى نفس، و نه قدرتى همچون غلبه بر هوى، ...»

[وصيت  الإمام الباقر علیه السلام لجابر بن يزيد الجعفي؛ رُوِيَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ: يَا جَابِر‏... وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ وَ لَا عَقَلَ كَمُخَالَفَةِ الْهَوَى وَ لَا خَوْفَ كَخَوْفٍ حَاجِزٍ وَ لَا رَجَاءَ كَرَجَاءٍ مُعِينٍ وَ لَا فَقْرَ كَفَقْرِ الْقَلْبِ وَ لَا غِنَى كَغِنَى النَّفْسِ وَ لَا قُوَّةَ كَغَلَبَةِ الْهَوَى ...‏] [تحف العقول، النص، ص: 286]

عوامل مؤثر بر سلامت قلب

  1. پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله: «در تحصيل علم بكوشيد كه فرا گرفتن آن حسنه و گفتگويش تسبيح و كاوش در آن جهاد و آموختن او به جاهل صدقه و نشرش موجب قربت است؛ زيرا علم راهنماى حلال و حرام است، طالب خود را به بهشت مى‏كشد، در تنهايى مونس و در غربت يار و در سختى رهنما و در برابر دشمن حربه و براى دوست زيب و زيور است. بوسيله علم خدا اقوامى را رفعت بخشد و آنان را در طريق خير پيشرو قرار دهد و اعمالشان چشم‏انداز، آثارشان مورد تقليد و اقتباس گردد، ملائكه به دوستى آنان رغبت كنند؛ چه علم حياتبخش قلوب و نور ديدگان و نيروى بدن هاست. خداوند حامل علم را در منزل دوستانش جاى دهد و دنيا و آخرت همنشينى نيكان نصيبش فرمايد.» [قَالَ: تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَإِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ وَ مُدَارَسَتَهُ تَسْبِيحٌ وَ الْبَحْثَ عَنْهُ جِهَادٌ وَ تَعْلِيمَهُ مَنْ لَا يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ لِأَنَّهُ مَعَالِمُ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ سَالِكٌ بِطَالِبِهِ سُبُلَ الْجَنَّةِ وَ مُونِسٌ فِي الْوَحْدَةِ وَ صَاحِبٌ فِي الْغُرْبَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى السَّرَّاءِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ زَيْنُ الْأَخِلَّاءِ يَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً يَجْعَلُهُمْ فِي الْخَيْرِ أَئِمَّةً يُقْتَدَى بِهِمْ تُرْمَقُ أَعْمَالُهُمْ وَ تُقْتَبَسُ آثَارُهُمْ وَ تَرْغَبُ الْمَلَائِكَةُ فِي خَلَّتِهِمْ لِأَنَّ الْعِلْمَ حَيَاةُ الْقُلُوبِ وَ نُورُ الْأَبْصَارِ مِنَ الْعَمَى وَ قُوَّةُ الْأَبْدَانِ مِنَ الضَّعْفِ وَ يُنْزِلُ اللَّهُ حَامِلَهُ مَنَازِلَ الْأَحِبَّاءِ وَ يَمْنَحُهُ مُجَالَسَةَ الْأَبْرَارِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة] [تحف العقول، النص، ص: 28]
  2. راوى گويد: امام علی علیه السلام؛ بسيار مى‏فرمود: «انديشه، زندگى قلبِ بينا است.»‏ [قَالَ وَ كَانَ يَقُولُ التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِير] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 28]
  3. امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «با انديشه قلب را بيدار كن، و شب از خواب برخيز، و از خداوند بترس.» [جا، المجالس للمفيد أَحْمَدُ بْنُ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ وَ جَافِ عَنِ النَّوْمِ جَنْبَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّكَ] [بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏68، ص: 327]
  4. امام صادق عليه السّلام فرمودند: «اگر مردم مى‏دانستند آنچه را در فضل معرفت خدا است عز و جل چشم نمى‏داشتند بدان چه خدا بدشمنان خود داده است از شكوفانى زندگانى دنيا و نعمت آن و دنيايشان در نظرشان فروتر باشد از آنچه زير گام خود بمالند و پاى مال كنند و هر آينه به شناختن خدا عز و جل متنعم باشند و از آن كامجو گردند بمانند كسى كه در گلستان‏هاى بهشت با دوستان خدا بسر برد. راستى معرفت خدا عز و جل از هر هراس آرامش باشد و در هر گونه تنهائى يار و همدم است و در هر تاريكى چراغ فروزان است و از هر ناتوانى نيروبخش است و براى هر دردى درمان است‏.»

[مُحَمَّدُ بْنُ سَالِمِ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الرَّيَّانِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ نَعِيمِهَا وَ كَانَتْ دُنْيَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا يَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ وَ لَنُعِّمُوا بِمَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَلَذَّذُوا بِهَا تَلَذُّذَ مَنْ لَمْ يَزَلْ فِي رَوْضَاتِ الْجِنَانِ مَعَ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آنِسٌ مِنْ كُلِّ وَحْشَةٍ وَ صَاحِبٌ مِنْ كُلِّ وَحْدَةٍ وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَةٍ وَ قُوَّةٌ مِنْ كُلِّ ضَعْفٍ وَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سُقْم..‏.] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 247]

  1. امام علی علیه السلام در نامه ای خطاب به فرزندشان: «پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى‏كنم كه پيوسته در فرمان او باشى، و قلبت را با ياد خدا زنده كنى، و به ريسمان او چنگ زنى، چه وسيله‏اى مطمئن‏تر از رابطه تو با خداست؟ اگر سر رشته آن را در دست گيرى. قلبت را با اندرز نيكو زنده كن، هواى نفس را با بى اعتنايى به حرام بميران، جان را با يقين نيرومند كن، و با نور حكمت روشنائى بخش، و با ياد مرگ آرام كن، به نابودى از او اعتراف گير » [فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَيْ بُنَيَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاء] [نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 392]
  2. از پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله سؤال شد که قلب سلیم چیست؟ ایشان فرمودند: «دینداری‌ای که شک و هوای نفس در آن نباشد و عملی که خالی از تظاهر و ریا باشد.» [أَنَّهُ سُئِلَ مَا الْقَلْبُ السَّلِيمُ فَقَالَ دِينٌ بِلَا شَكٍّ وَ هَوًى وَ عَمَلٌ بِلَا سُمْعَةٍ وَ رِيَاءٍ.] [مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏1، ص: 113]
  3. امام علی علیه السلام می فرمایند: «سلامت قلب برایت حاصل نگردد، جزاین که هر چه را که برای خود دوست می‏داری، برای مؤمنان هم دوست بداری.» [لَا يَسْلَمُ لَكَ قَلْبُكَ حَتَّى تُحِبَّ لِلْمُؤْمِنِينَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك‏] [بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 8]
  4. امام علی علیه السلام می فرمایند: «هرگاه خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، سلامت قلب و خلقی استوار روزی او می‏کند.» [إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَبْداً رَزَقَهُ قَلْباً سَلِيماً وَ خُلُقاً قَوِيما] [غرر الحكم و درر الكلم، ص: 289]

مصرف طیبات، رعایت آداب مصرف و پرهیز از خبیثات، از مؤثرترین عوامل در سلامت قلب

  1. امام علی علیه السلام در توصیه ای طولانی به کمیل بن زیاد نخعی: «اى كميل، زبان از قلب تراود و قلب با خوراك جان گيرد، از اين رو در غذايى كه قلب و جسمت را تغذيه مى‏كنى بنگر، چون اگر حلال نباشد خداوند تسبيح و شكر تو را قبول نكند.»

[يَا كُمَيْلُ اللِّسَانُ يَنْزَحُ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْقَلْبُ يَقُومُ بِالْغِذَاءِ فَانْظُرْ فِيمَا تُغَذِّي قَلْبَكَ وَ جِسْمَكَ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ حَلَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِيحَكَ وَ لَا شُكْرَك‏] [تحف العقول، النص، ص: 175]

  1. خداوند متعال: « از تو می‌پرسند: چه چیزی برای آنان حلال شده است؟ بگو: «چیزهای پاکیزه برای شما حلال گردیده و [ نیز صید ] حیوانات شکارگر که شما بعنوان مربّیان سگهای شکاری ، از آنچه خدایتان آموخته ، به آنها تعلیم داده اید [ برای شما حلال شده است ] . پس از آنچه آنها برای شما گرفته و نگاه داشته‌اند بخورید، و نام خدا را بر آن ببرید، و پروای خدا بدارید که خدا زود شمار است. ‏(4) امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده ، و طعام کسانی که اهل کتابند برای شما حلال ، و طعام شما برای آنان حلال است. و [ بر شما حلال است ازدواج با ] زنان پاکدامن از مسلمان ، و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما کتاب [ آسمانی ] به آنان داده شده ، به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید ، در حالی که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید. و هر کس در ایمان خود شکّ کند ، قطعاً عملش تباه شده ، و در آخرت از زیانکاران است. (5)» [يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ‏(4) الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين‏(5)] [قرآن کریم: سوره مائده]
  2. خداوند متعال: «ای پیامبران، از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید ، که من به آنچه انجام می‌دهید دانایم.» [يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليم‏ (51)] [قرآن کریم: سوره مومنون]
  3. خداوند متعال: «ای فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازی برگیرید، و بخورید و بیاشامید و[لی] زیاده‌روی مکنید که او اسرافکاران را دوست نمی‌دارد.» [يا بَني‏ آدَمَ خُذُوا زينَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (31)] [قرآن کریم: سوره اعراف]
  4. خداوند متعال: «پس انسان باید به خوراک خود بنگرد.» [فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي‏ طَعامِهِ (24)] [قرآن کریم: سوره عبس]
  5. خداوند متعال: «ای مردم ، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را بخورید ، و از گامهای شیطان پیروی مکنید که او دشمن آشکار شماست.» [يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين ‏(168)] [قرآن کریم: سوره بقره]
  6. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «آن كه غذا كم خورَد معده‌اش سالم مى‌ماند و صفاى قلب مى‌يابد. و هر كه پرخور باشد معده‌اش بيمار و قلبش سخت مى‌شود.« [مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَطْنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ ، وَ مَنْ كَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ بَطْنُهُ و قَسَا قَلْبُهُ.] [تنبيه الخواطر : ۱/۴۶ ]
  7. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «قلب‌ها را با خوردن و آشاميدن زياد نميرانيد؛ زيرا همان گونه كه زراعت بر اثر آب زياد از بين مى‌رود، قلب‌ها نيز بر اثر پرخورى مى‌ميرند. [لا تُمِيتُوا القُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ ؛ فإنَّ القَلْبَ يَمُوتُ كَالزَّرْعِ إذَا كَثُرَ عَلَيْهِ المَاءُ.] [تنبيه الخواطر : ۱/۴۶]
  8. حضرت امام صادق عليه السّلام: «برای قلب مؤمن چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست. پرخوری موجب دو چیز می شود: سنگدلی و قساوت قلب، تحریک شهوت...« [قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَضَرَّ لِقَلْبِ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَةِ اَلْأَكْلِ وَ هِيَ مُورِثَةٌ لِشَيْئَيْنِ قَسْوَةِ اَلْقَلْبِ وَ هَيَجَانِ اَلشَّهْوَةِ وَ قَالَ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ مَا مَرِضَ قَلْبٌ بِأَشَدَّ مِنَ اَلْقَسْوَةِ. وَ فِيهِ: وَ [كَثْرَةُ] اَلنَّوْمِ يَتَوَلَّدُ مِنْ كَثْرَةِ اَلشُّرْبِ وَ كَثْرَةُ اَلشُّرْبِ يَتَوَلَّدُ مِنْ كَثْرَةِ اَلشِّبَعِ وَ هُمَا يُثَقِّلاَنِ اَلنَّفْسَ عَنِ اَلطَّاعَةِ وَ يُقْسِيَانِ اَلْقَلْبَ عَنِ اَلتَّفَكُّرِ وَ اَلْخُشُوعِ.] [مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل , ج 12 , ص 94]
  9. مولا علی علیه السلام در سفارشى به فرزند خود امام مجتبى عليه‌السلام فرمودند: «فرزندم! آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبيب بى نياز شوى؟» عرض كرد: چرا، اى اميرالمؤمنان. حضرت فرمودند: «تا گرسنه نشده‌اى غذا نخور و تا اشتها دارى از غذا دست بكش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن قضاى حاجت كن. اگر اين نكات را رعايت كنى، از مراجعه به طبيب بى‌نياز مى‌شوى. سپس می‌گویند در آیه‌ای از قرآن کل طب جمع شده است: كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»

[وَ قَالَ الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع يَا بُنَيَّ أَ لَا أُعَلِّمُكَ أَرْبَعَ كَلِمَاتٍ تَسْتَغْنِي بِهَا عَنِ الطِّبِّ فَقَالَ بَلَى قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِيهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَأَعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَيْتَ عَنِ الطِّبِّ وَ قَالَ إِنَّ فِي الْقُرْآنِ لَآيَةً تَجْمَعُ الطِّبَّ كُلَّهُ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا] [بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏59، ص: 267]

  1. پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «به هنگام خوردن، آب را چند بار بمكيد و آن را نبلعيد؛ زيرا از آن، درد كبد به وجود مى‌آيد. [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَصُّوا الْمَاءَ مَصّاً وَ لَا تَعُبُّوهُ عَبّاً فَإِنَّهُ يُوجَدُ مِنْهُ الْكُبَاد] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص: 381]

نان، نمک و سرکه از اصلی‌ترین طیبات

  1. خداوند متعال: «آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند ، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم ، و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا [ باز هم ] ایمان نمی‌آورند؟» [أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ (30)] [قرآن کریم: سوره انبیاء]
  2. امام علی علیه السلام می فرمایند: «غذايتان را با خوردن نمك آغاز كنيد؛ چه، اگر مردم مى‌دانستند كه نمك چه فوايدى دارد آن را بر پادزهر مجرَّب ترجيح مى‌دادند.» [ابْدَؤوا بِالمِلْحِ فِي أوَّلِ طَعَامِكُمْ ، فَلَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي المِلْحِ لاخْتَارُوُهُ عَلَى الدِّرْيَاقِ المُجَرَّبِ.] [وسائل الشيعة، ج 16 ص: 520]
  3. امام رضا علیه السلام: «بهترین چیزی که از آن غذا طبخ می‌شود، آب و نمک است.» [أَفْضَلُ مَا يُطْبَخُ بِهِ مَاءٌ وَ مِلْحٌ] [من لایحضره الفقیه / ج ۳ / ۴۸۶ / ص ۴۸۴، الوافی / ج ۲۳ / ۱۳۴۴ / ۱۰ص: ۱۳۴۴]
  4. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «خدایا! به نان ما برکت بده و میان ما و آن جدایی میفکن.» [بارِکْ لَنا فِی الْخُبْزِ وَلا تَفَرَّقَ بَیْنَنا وَبَیْنَه] [کافی، کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج 5، ص 73.]
  5. امام صادق علیه السلام به مفضّل می‌فرماید: «ای مفضل! بدان که سرچشمه‌ی زندگی و معاش انسان، نان است و آب.» [وَاعْلَمْ یا مُفَضَّلُ اَنَّ رَأسَ مَعاشِ الْاِنْسانِ وَ حَیاتِهِ الْخُبْزُ وَ الْماءُ] [کافی، ج 6، ص 286.]
  6. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «تن آدمی بر نان بنا شده است.» [اِنَّما بُنِیَ الْجَسَدُ عَلَی الْخُبْزِ] [کافی، ج 6، ص 286.]
  7. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «خداوند و ملائکه درود می‌فرستند بر سفره‌ای که در آن سرکه و نمک است.» [عَنْهُ عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى خِوَانٍ عَلَيْهِ خَلٌّ وَ مِلْح‏] [المحاسن، ج‏2، ص: 487]
  8. امام صادق علیه السلام: «سرکه باعث نشاط قلب است.» [عَنْهُ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ رِفَاعَةَ وَ أَحْمَدَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْخَلُّ يُسْرُ الْقَلْب‏] [المحاسن، ج‏2، ص: 487]
  9. امام صادق علیه السلام: « ما با سرکه غذا را شروع می کنیم چنان که شما با نمک آغاز می کنید و به راستی که سرکه عقل را محکم می کند.» [عَنْهُ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّا لَنَبْدَأُ بِالْخَلِّ عِنْدَنَا كَمَا تَبْدَءُونَ بِالْمِلْحِ عِنْدَكُمْ وَ إِنَّ الْخَلَّ لَيَشُدُّ الْعَقْل‏] [المحاسن، ج‏2، ص: 485]

نقش مردم در احیای سلامت جامعه

  1. خداوند متعال: «در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.» [إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم ... (11)‏] [قرآن کریم: سوره رعد]
  2. خداوند متعال: «بگو: من فقط به شما یک اندرز می‌دهم که؛ دو دو و به تنهایی برای خدا به پا خیزید، سپس بیندیشید ...» [قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ... (46)] [قرآن کریم، سوره سباء]
  3. پیامبر عظیم‌الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «همه شما نگهبانید و همه شما در برابر رعیت و مردم خویش مسئول هستید.» [وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ.] [جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 119]
  4. حضرت امام صادق عليه السّلام: «همه اين ارواح از مره غالب يا دم سوخته يا بلغم غالب است، بايد هر كس بخود پردازد پيش از آنكه اين طبايع بر او چيره شوند و او را نابود كنند.» [عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ الْيَسَعِ عَنْ مُنْذِرِ بْنِ هَامَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ سَعْدٍ الْمَوْلَى قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عَامَّةَ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمِرَّةِ الْغَالِبَةِ أَوْ دَمٍ مُحْتَرِقٍ أَوْ بَلْغَمٍ غَالِبٍ فَلْيَشْتَغِلِ الرَّجُلُ بِمُرَاعَاةِ نَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ يَغْلِبَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ هَذِهِ الطَّبَائِعِ فَيُهْلِكَهُ.] [طب الأئمة عليهم السلام، ص: 110 . بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏59، ص: 264]

نقش طبیب در طب اسلامی

  1. امام صادق عليه السّلام در پاسخ پرسش‌های شخصی می‌فرمایند: «بيشتر اطبّاء معتقدند انبياء علم طبّ نمى‏دانستند!! ما با اين افراد كه با قياس پنداشته‏اند؛ علمى را انبياء نمى‏دانند چه كنيم. انبيايى كه حجّت‌ها و معتمدين خدا بر مردم و در زمين، و خزّان علم و ورثه حكمت حضرت حقّ و راهنمايان به سوى او و داعيان به طاعت پروردگارند؟!! سپس من پى بردم كه مذهب بيشتر ايشان خوددارى از راه انبياء و تكذيب كتاب هاى آسمانى است، و همين مرا درباره اینان و علمشان بى‏رغبت و بى‏اعتنا ساخته. شخص پرسيد: چگونه به قومى بى‏اعتنايى می‌کنید كه خود مربّى و بزرگشان هستید؟ امام فرمودند: من در برخورد با طبيب ماهرى از او پرسش‌هايى مى‏كنم، مى‏بينم هيچ سر رشته‏اى بر حدود نفس و تأليف بدن و تركيب اعضاء و مجارى اغذيه در جوارح و مخرج‏ نفس و حركت زبان و مستقرّ كلام و نور ديده و انتشار ذكر و اختلاف شهوات و ريزش اشك و مجمع شنوايى و مكان عقل، و مسكن روح و مخرج عطسه، و برانگيختن غم‌ها و اسباب شادي‌ها، و از علّت لالى و كرى ندارد، جز همان مطالبى كه مورد پسند خودشان بوده است و علّت‌هايى كه ميان خود تجويز كرده‏اند!» [الإحتجاج / ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 223] [ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ أَكْثَرَ الْأَطِبَّاءِ قَالُوا إِنَّ عِلْمَ الطِّبِّ لَمْ تَعْرِفْهُ الْأَنْبِيَاءُ فَمَا نَصْنَعُ عَلَى قِيَاسِ قَوْلِهِمْ بِعِلْمٍ زَعَمُوا لَيْسَ تَعْرِفُهُ الْأَنْبِيَاءُ الَّذِينَ كَانُوا حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أُمَنَاءَهُ فِي أَرْضِهِ وَ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ وَرَثَةَ حِكْمَتِهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْهِ وَ الدُّعَاةَ إِلَى طَاعَتِهِ ثُمَّ إِنِّي وَجَدْتُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَتَنَكَّبُ فِي مَذْهَبِهِ سُبُلَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يُكَذِّبُ الْكُتُبَ الْمُنْزَلَةَ عَلَيْهِمْ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَهَذَا الَّذِي أَزْهَدَنِي فِي طَلَبِهِ وَ حَامِلِيهِ. قَالَ فَكَيْفَ تَزْهَدُ فِي قَوْمٍ وَ أَنْتَ مُؤَدِّبُهُمْ وَ كَبِيرُهُمْ. قَالَ ع إِنِّي رَأَيْتُ الرَّجُلَ الْمَاهِرَ فِي طِبِّهِ إِذَا سَأَلْتُهُ لَمْ يَقِفْ عَلَى حُدُودِ نَفْسِهِ وَ تَأْلِيفِ بَدَنِهِ وَ تَرْكِيبِ أَعْضَائِهِ وَ مَجْرَى الْأَغْذِيَةِ فِي جَوَارِحِهِ وَ مَخْرَجِ نَفَسِهِ وَ حَرَكَةِ لِسَانِهِ وَ مُسْتَقَرِّ كَلَامِهِ وَ نُورِ بَصَرِهِ وَ انْتِشَارِ ذَكَرِهِ وَ اخْتِلَافِ شَهَوَاتِهِ وَ انْسِكَابِ عَبَرَاتِهِ وَ مَجْمَعِ سَمْعِهِ وَ مَوْضِعِ عَقْلِهِ وَ مَسْكَنِ رُوحِهِ وَ مَخْرَجِ عَطْسَتِهِ وَ هَيْجِ غُمُومِهِ وَ أَسْبَابِ سُرُورِهِ وَ عِلَّةِ مَا حَدَثَ فِيهِ مِنْ بَكَمٍ وَ صَمَمٍ وَ غَيْرِ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ أَكْثَرُ مِنْ أَقَاوِيلَ اسْتَحْسَنُوهَا وَ عِلَلٍ فِيمَا بَيْنَهُمْ جَوَّزُوهَا] [الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏2، ص: 342. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏10، ص: 172 . عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال / مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏20 - قسم – 1 - الصادق‏ع، ص: 543]
  2. شيخ مفيد رحمة الله مى فرمايد: «طب، (دانشى) است درست، كه آگاهى از آن، امرى ثابت است و راه دسترس بدان نيز وحى است. آگاهان به اين دانش، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند؛ چه آن كه نه براى آگاهى يافتن از حقيقت بيمارى، جز به كمك سمع (ادله نقلى)، راهى هست، و نه براى آگاه شدن به درمان، راهى جز توفيق. بدين سان، ثابت مى‌شود كه يگانه راه اين آگاهى، شنيدن از همان خدايى است كه به همه‌ی نهفته‌ها آگاه است.»

[الطب صحيح و العلم به ثابت و طريقه الوحي و إنما أخذه العلماء به عن الأنبياء ع و ذلك أنه لا طريق إلى علم حقيقة الداء إلا بالسمع و لا سبيل إلى معرفة الدواء إلا بالتوقيف فثبت أن طريق ذلك هو السمع عن العالم بالخفيات تعالى‏] [تصحيح اعتقادات الإمامية، ص: 144]

  1. حضرت امام صادق عليه السّلام: «طبيب را قبلاً معالج مى‏خواندند، حضرت موسى بن عمران عليه السّلام به درگاه الهى عرضه داشت پروردگارا، درد از كيست؟ خدا فرمود: از من. جناب موسى عرضه داشت، دواء از كيست؟ خدا فرمود: از من عرض كرد: پس مردم با معالج چه كاری دارند كه به وى مراجعه مى‏نمايند؟ خدا فرمود: با مراجعه به او فقط دلشان خوش مى‏شود. بعد از اين سخن طبيب را طبيب گفتند (يعنى موجب دلخوشى).» [وَ قَالَ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: كَانَ فِيمَا مَضَى يُسَمَّى الطَّبِيبُ: الْمُعَالِجَ، فَقَالَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا رَبِّ، مِمَّنِ الدَّاءُ؟ فَقَالَ: مِنِّي يَا مُوسَى. قَالَ: يَا رَبِّ، فَمِمَّنِ الدَّوَاءُ؟ فَقَالَ: مِنِّي. قَالَ: فَمَا يَصْنَعُ النَّاسُ بِالْمُعَالِجِ؟ فَقَالَ: يطيب [تَطِيبُ‏] أَنْفُسُهُمْ بِذَلِكَ، فَسُمِّيَ الطَّبِيبُ لِذَلِك‏.] [إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ص: 116. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 88]
  2. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «خداوند طبیب است و تو مردی با رفق هستی.» [إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ الطَّبيبُ، و لكنَّكَ رجُلٌ رَفيقٌ] [ميزان الحكمه، محمد محمدی ری شهری، ج6، ص464]
  3. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «خدا طبیب است، تو انسانی با رفق و ملایمت هستی، طبیب هر نفسی کسی هست که آن را خلق کرده است.» [اللّه ُ الطَّبيبُ، بل أنتَ رَجُلٌ رَفيقٌ ، طَبِيبُها الذي خَلَقَها] [ميزان الحكمه، محمد محمدی ری شهری، ج6، ص464]
  4. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «مانند طبيب مشفق مهربان باش، چنان كه طبيب مهربان؛ دوا را به جايى كه نافع باشد مى‏گذارد و به نفع بيمار باشد.» [قَالَ عَلِيٌّ ع كُنْ كَالطَّبِيبِ الرَّفِيقِ الشَّفِيقِ الَّذِي يَضَعُ الدَّوَاءَ بِحَيْثُ يَنْفَع‏] [مصباح الشريعة، ص: 21]
  5. امام صادق علیه السلام فرمودند: «مردم هيچ آبادى‌اى از سه گروه، بى‌نياز نيستند كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه برند و چون آنان را نداشته باشند، شوربخت باشند: فقيه دانا و پرهيزگار، امير نيكوكار و فرمان روا، و طبيب آگاه و مورد اعتماد.» [قال الصادق عليه السّلام: لَا يَسْتَغْنِي أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ يَفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي أَمْرِ دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً فَقِيهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِيرٍ خَيِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِيبٍ بَصِيرٍ ثِقَة] [تحف العقول، النص، ص: 321. سفينة البحار، ج‏5، ص: 278]

روش حفظ و ارتقای سلامت در جامعه اسلامی

نخستین گام؛ ایجاد باور و ایمان قلبی

تبیین

  1. خداوند متعال: «در دین هیچ اجباری نیست. و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد ، و به خدا ایمان آورد ، به یقین ، به دستاویزی استوار ، که آن را گسستن نیست ، چنگ زده است. و خداوند شنوایِ داناست.» [لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (256)] [قرآن کریم، سوره بقره]

تقوا؛ پیش نیاز طلب علم

  1. خداوند متعال: «و از خدا پروا كنيد، و خدا (بدين گونه‏) به شما آموزش مى‏دهد، و خدا به هر چيزى داناست‏.» [وَ اتَّقُواْ اللّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (282)] [قرآن کریم: سوره بقره]
  2. مقام معظم رهبری: «مساله، مساله‌ى تقابل شیطان و تقابل تقوا است. کار شیطان اغوا کردن است؛ اغوا یعنى چه؟ یعنى ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه‌ى شما [شیطان این است دیگر] نقطه‌ى مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعى شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنى دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنى انسان را دچار خطاى در محاسبه کند. کار تقوا نقطه‌ى مقابل است: «اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا» [قرآن کریم: سوره مبارکه الأنفال، آیه ۲۹] تقوا به شما فرقان، یعنى آگاهى براى جدا کردن حق از باطل را می دهد. در آیه‌ى شریفه‌ى دیگر [می فرماید]: «وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله» [قرآن کریم: سوره مبارکه البقرة، آیه ۲۸۲] تقوا موجب این است که خداى متعال دریچه‌هاى دانش را، آگاهى را، دانایى را به روى شما باز کند. [بیانات ایشان در دیدار مسئولان نظام 16/4/1393]
  3. خداوند متعال: «و کسانی که در راه ما کوشیده‌اند ، به یقین راه‌های خود را بر آنان می‌نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.» [وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين ‏(69)] [قرآن کریم: سوره عنکبوت]

طلب علم و سؤال

  1. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «طلب علم بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.» [طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة] [مصباح الشريعة، ص: 13. كنز الفوائد، ج‏2، ص: 108]
  2. امیرالمؤمنین علی عليه ‏السلام: «اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدانست، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال لازم‏تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى (كه خداست) آن را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده و به شما مي‌رساند ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آن را از اهلش (انبياء و ائمه عليهم السلام و علمایی که علم را از ایشان گرفته‌اند.) طلب كنيد، پس آن را بخواهيد.»

[أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ كَمَالَ الدِّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ (الأنبياء و الأئمّة عليهم السلام و العلماء الذين أخذوا منهم) فَاطْلُبُوهُ.] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 30]

  1. امیرالمؤمنین علی عليه ‏السلام: «در باره هر چه مى‏خواهيد از من بپرسيد قبل از آنكه مرا نيابيد. بخدا قسم من به راههاى آسمان از راههاى زمين آگاه‌ترم.» [ثُمَّ قَالَ ع سَلُونِي [عَمَّا شِئْتُمْ‏] قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اللَّهِ إِنِّي بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْض‏] [كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 712]

هجرت

  1. خداوند متعال: «سزاوار نيست كه همه‌ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تا در دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش بازگشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند.»

[وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (122)] [ قرآن کریم: سوره توبه]

  1. خداوند متعال: «بنده‏اى از بندگان ما را در آنجا يافتند كه به او رحمت و لطف خاصى عطا كرديم و از نزد خود به وى علم لدنّى آموختيم.»‏ [فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (65)] [ قرآن کریم: سوره کهف]

سکوت، شنیدن و حفظ

  1. خداوند متعال: «به سخن گوش فرا مى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند، اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.» [الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (18)] [ قرآن کریم: سوره زمر]
  2. امام صادق عليه السّلام: «مردى به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد كه: يا رسول اللَّه، چيست كه باعث حصول علم مى‏شود؟ فرمود: خاموشى. عرض كرد كه: بعد از آن چيست؟ فرمود كه: گوش دادن و شنيدن. عرض كرد كه: بعد از آن چيست؟ فرمود كه: حفظ و ضبط كردن. عرض كرد كه: بعد از آن چيست؟ فرمود كه: عمل كردن به آن. عرض كرد كه: بعد از آن چيست يا رسول اللَّه؟ فرمود كه: آشكار كردن و پراكنده نمودن آن ميان مردمان».

[جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ قَالَ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُهُ.] [ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 48]

  1. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «چهار چيز بر هر عاقل و خردمندى از امّت من واجب است. گفته شد: اى پيامبر خدا! آن چهار چيز كدام‏اند؟. فرمودند: «گوش فرادادن به علم، نگهدارى، عمل و نشر آن». [أَرْبَعٌ تَلْزَمُ كُلَّ ذِي حِجًى مِنْ أُمَّتِي قِيلَ وَ مَا هُنَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ اسْتِمَاعُ الْعِلْمِ وَ حِفْظُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ وَ نَشْرُهُ] [كنز الفوائد، ج‏2، ص: 107. أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص: 81 . بحار الأنوار (چاپ بيروت)، ج‏2، ص: 24]

یاداشت‌برداری و کتابت برای نشر

  1. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «علم را با نوشتن زنجير كنيد.» [قَيِّدُوا الْعِلْمَ بِالْكِتَابِ.] [تحف العقول، النص، ص: 36]
  2. امام صادق عليه السّلام: بنويسيد؛ تا ننويسيد، نمى‏توانيد حفظ كنيد.» [الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ اكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لَا تَحْفَظُونَ حَتَّى تَكْتُبُوا] [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 52]
  3. امام صادق عليه السلام: «بنويس و علمت را در ميان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسيد آن‌ها را به پسرانت ميراث ده زيرا براى مردم زمان فتنه و آشوب مى‏رسد كه آن هنگام جز با كتاب انس نگيرند.»

[اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَا يَأْنَسُونَ فِيهِ إِلَّا بِكُتُبِهِمْ.] [كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏1، ص: 18 . الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 52]

گفتگو و مباحثه

  1. حضرت‌ امام‌ حسين‌ عليه‌السلام: «مذاکره‌ی علمی موجب رشد معرفت است.» [دِرَاسَةُ الْعِلْمِ لِقَاحُ الْمَعْرِفَة] [نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص: 115]
  2. بكر بن محمّد ازدى گويد: امام صادق عليه السّلام از من پرسيد: «آيا گرد هم مى‏نشينيد و گفتگو می‌کنید؟ عرض كردم: فدايت شوم! آرى. فرمود: به راستى، من اين مجالس را دوست دارم. امر ما را زنده كنيد. همانا هر كه ما را ياد كند يا از ما نزد او ياد شود و به اندازه بال مگسى اشك از ديده‏اش خارج شود خداوند گناهان او را ببخشايد اگر چه فزون‏تر از كف دريا باشد.»

[حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَجْلِسُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَعَمْ قَالَ إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحِبُّوا أَمْرَنَا إِنَّهُ مَنْ ذَكَرَنَا وَ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابَةِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ.] [ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 187]

احیای نظام تعلیم و تربیت

  1. امیرالمؤمنین علی عليه ‏السلام: «ای کمیل؛ براستى كه اين قلب‌ها به مانند ظرفهايند، و بهترينشان فراگيرنده‏ترين آنها است، آنچه به تو مى‏گويم از من گوش دار، مردم سه دسته‏اند: دانشمند الهى، و آموزنده راه نجات، و أحمقان فرومايه؛ كه در پى هر بانگى مى‏دوند و با هر بادى به سوئى روند، نه به نور دانش روشنى يافتند تا راه برند، و نه به سوى دژى استوار شتافتند تا نجات يابند.»

[حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ: وَ حَدَّثَنِي أَبُو زَكَرِيَّا يَحْيَى بْنُ صَالِحٍ الْحَرِيرِيُّ قَالَ: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا احْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ النَّجَاةِ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُل‏ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ فَيَهْتَدُوا وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ فَيَنْجُوا‏] [تحف العقول، النص، ص: 169، الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 89]

  1. امام رضا علیه السلام فرمودند: «خدا رحمت کند بنده‌ای که امر ما را زنده بدارد.» راوی گوید: پرسیدم چگونه امر شما را زنده کند؟ آن حضرت پاسخ دادند: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، چرا که مردم اگر زیبایی‌های کلام ما را بدانند از ما پیروی می‌کنند.»

[حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا] [عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 307 . معاني الأخبار، النص، ص: 180 . وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 93]

  1. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «زكات علم، آموختن آن است به كسى كه نمى‌داند.» [زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه] [عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 72. بحار الأنوار (چاپ بيروت)، ج‏2، ص: 25]

دومین گام؛ اقدام و عمل

عمل؛ تکامل فرآیند تعلیم و تربیت

  1. خداوند متعال: «مَثَل کسانی که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلّف گردیدند] آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مَثَلِ خری است که کتاب‌هایی را بر پشت می‌کشد. چه زشت است وصف آن قومی که آیات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمی‌نماید.» [مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمين (5)‏] [قرآن کریم: سوره جمعه]
  2. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «از همه مردم عذاب آن عالمى در روز قيامت سختتر است كه به علمش، عمل نكرده است، و از عملش سودى نبرده است‏.» [أَشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً فِي الْقِيَامَةِ عَالِمٌ لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ وَ لَمْ يَنْفَعْهُ عِلْمُه‏] [منية المريد، ص: 135. مجموعة ورام، ج‏1، ص: 220]

سومین گام؛ توصیه و ترویج

تبلیغ؛ با احیای نظام امر به معروف و نهی از منکر (نشر علم)

  1. خداوند متعال: « و مردان و زنان با ایمان ، دوستان یکدیگرند ، که به کارهای پسندیده وا می‌دارند ، و از کارهای ناپسند باز می‌دارند ، و نماز را بر پا می‌کنند و زکات می‌دهند ، و از خدا و پیامبرش فرمان می‌برند. آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد ، که خدا توانا و حکیم است.» [وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ (۷۱)] [قرآن کریم: سوره توبه]
  2. امام صادق عليه السلام: «(پدرم) امام باقر عليه السلام بمن چنين فرمودند: فرزندم، حدّ دانش و درك پيروان مكتب علىّ عليه السلام را از اينكه آنان چه مقدار سخنان معصومين را آموخته و درك نموده‏اند و روایت می‌کنند بدست بياور. زيرا، شناخت آنان از گفتار پيشوايان دين و آگاهى ايشان بوسيله درك فرمايشات معصومين باعث مى‏شود كه مؤمن، خود را به بلندترين قلّه‏هاى ايمان برساند، من كتابى از حضرت على عليه السلام مطالعه مى‏كردم كه اين عبارت را در آن مشاهده نمودم: معيار ارزش و مقام هر كس، اندازه آگاهى و شناخت وى مى‏باشد، زيرا خداوند تبارك و تعالى هنگام سنجش اعمال‏ انسان، به اندازه‌ی خردى كه در دنيا به او داده است كردارش را حساب مى‏كشد.»

[أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بُرَيْدٍ الرَّزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ ع‏ فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا.] [معاني الأخبار، النص، ص: 2]

 

 

 

این نوشته را از اینجا دانلود کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *