تنها مسیر – هسته‌ی اصلی بحث – جلسه۲۲ (حجت الاسلام پناهیان)

تنها مسیر؛ راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (هسته‌ی اصلی بحث) - حجت الاسلام پناهیان

تنها مسیر؛ راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (هسته‌ی اصلی بحث) - حجت الاسلام پناهیان

* پذيرش فرمان «ولیّ خدا»، علامت صحّت ايمان و صداقت در مخالفت با هوای‌نفس می‌باشد.
بعد ازاين‌كه انسان قبول كرد با هوای‌نفس خود مبارزه كند و اين مبارزه را هم با برنامه‌ای كه خداوند داده و مقدراتی كه برای او طراحی كرده انجام دهد تا «منِ» او تضعيف شود، حالا خداوند به او می‌گويد: «برای اين‌كه منيّت تو از بين برود، فقط اين‌كه در مقابل خدای خود تواضع كنی كافی نيست و دلالت بر پاكی تو نمی‌كند، زيرا انسان موجود پيچيده‌ای است و چه بسا در نهان‌خانه دل خود هنوز از تكبّرچيزی باقی گذاشته باشد. لذا من ولیّ خودم را می‌فرستم تا به تو دستور بدهد. تو بايد در مقابل ولیّ من تواضع كنی و به دستور او گوش كنی. اكنون اگر به فرمان ولیّ من گوش كنی، معلوم می‌شود در اين ادّعا كه حاضری به خاطر خدا و با دستورات او با هوای‌نفس خود مخالفت كنی، صداقت داری.»
سنجش صحت ايمان ما، و سنجش صدق ادّعای ما در مخالفت با هوای‌نفس، به واسطه سلسله مراتبی است كه خداوند متعال در نظام عالم طراحی كرده است. يعنی بحث لزوم اطاعت‌كردن، يک پله از خداوند پايين می‌آيد و به رسول خدا(ص)، اميرالمؤمنين(ع)، ائمه‌هدی(ع) و امام زمان(ع) می‌رسد. البته اين سلسله مراتب در  پله‌های پايين‌تر به صورت‌های ديگری مانند اطاعت از پدر و مادر نيز وجود دارد.

 

* مهاركردن نفس، فقط با اطاعت از دستورات مستقيم خدا امكان‌پذيرنيست.
ما بايد نفس خود را مهار كنيم و منيّت و تكبر نفس خود را بگيريم و نفس خود را در مقابل پروردگار عالم ذليل و فروتن كنيم، و اين مسأله به واسطه دستور مستقيم پروردگار عالم امكان‌پذير نيست، چون نه امكان دريافت دستور از خدا به صورت مستقيم برای همه وجود دارد و نه نفس انسان نهايت پاكی خود را با صرف اطاعت مستقيم از خدا به اثبات  می‌رساند؛ لذا خداوند در اين ميان، ولیّ خود و بعد از او  يک سلسله مراتبی مثل پدرو مادر را  قرار داده كه بايد حرف آن‌ها را گوش كنيم. يعنی پدر و مادرهم جزئی ازهمين سلسله مراتب هستند كه با اطاعت از آن‌ها، در جايی كه لازم است، تكبر و منيّت ما تضعيف می‌شود و نفسمان در مقابل خدا ذليل می‌شود.
امام صادق(ع) می‌فرمايد: «نفست را ذليل كن، با تحمّل كسی كه مافوق تو است و دارد با تو مخالفت می‌كند» (كافي/ج۸/ص۲۴۳).
يعنی مديريت مخالفت با هوای‌نفس خود را به مافوق خودت بده. مثلاً مافوق خانم‌ها در يک زمينه‌هایی شوهران آن‌ها هستند؛ يعنی در همان محدوده‌ای كه شوهر ولايت دارد. اين سلسله مراتب مافوق در انواع بخش‌های اجتماعی و حيات‌بشر وجود دارد.

 

* مديريت هوای‌نفس هركس بايد با مافوقی باشد كه خدا برای او تعيين كرده.
همه ما برای خودمان مافوق داريم. مثلاً پدر و مادرهای ما، مافوق ما هستند، لذا بايد بخشی از مديريت مخالفت با هوای‌نفس خود را به پدر و مادر خود بدهيم. خداوند در قرآن كريم چندين مرتبه به لزوم تبعيت از اين مافوق تأكيد فرموده و بعد از اين‌كه دستور می‌دهد به خدا شرک نورزيد، می‌فرمايد: به پدر و مادر نيكی كنيد «واعبدوااللهَّ ولاتشُرْكِوُا بهِ شيَئاً و باِلوْالدينِ إحِساناً» (نساء/۳۶).
 و می‌فرمايد حتی «اُفّ» هم نبايد به آن‌ها بگوييد: «فلَا تَقُل لهَما أُفّ»(اسراء/۲۳) و نبايد طوری با آن‌ها برخورد كنيم كه دلشان بشكند و از ما ناراحت شوند. اقتضای اين احسان و احترام به پدر و مادر، مخالفت با هوای‌نفس با سليقه آن‌هاست.
مديريت هوای‌نفس من بايد با مافوقی باشد كه خدا او را تعيين كرده است. هركسی بايد ببيند كه در سلسله مراتبی كه خداوند تعيين فرموده، مافوق او چه كسی است تا از او تبعيت كند، مافوق‌ها نيز در درجات مختلف توسط خداوند متعال تعيين شده‌اند. مثلاً برای يک خانم، شوهر او مافوقش است، برای آقايان، پدر و مادر مافوق هستند، و مافوق مطلق هم «ولیّ‌اﷲ الاعظم» است و بعد از او ودرنيابت ازاو«ولیّ فقيه» قرار دارد.
اساساً پذيرش مافوق خودش يک مرتبه از مراتب سلامت نفس است و تواضع  می‌آورد مُنتها بايد ببينی مقابل چه مافوقی خاضع می‌شوی آن‌كه خدا تعيين فرموده است يا آن‌كه طاغوت‌وار خودش را بر تو تحميل كرده است و خدا دستوراطاعت او را نداده است.

 

* امام صادق(ع): نفست را با تحمّل كسی كه فضلی برتو دارد ذليل كن.
در ادامه روايت می‌فرمايد: «نفست را با تحمّل كسی كه فضلی بر تو دارد ذليل كن؛ يعنی اگرخداوند به كسی برتری‌هایی نسبت به تو داده است، مديريت مخالفت با هوای‌نفس خود را به او بده. در اين‌صورت تو به فضل او اقرار كردی تا با او مخالفت نكرده باشی.» (كافی/ج۸/ص۲۴۳) به عنوان مثال طبيب نسبت به بيمار، برتری دارد و بيماربايد به سخن طبيب خود گوش كند. لذا آن‌طوركه از پزشكان حضرت امام(ره) نقل شده، ايشان در مقام يک بيمار، فوق‌العاده تسليم دستور طبيب خود بود. اين‌ها همه مراتبی از روحيه ولايت‌پذيری است.
با اين‌كه طبيب، ولیّ انسان نيست ولی از نظراخلاقی كسی كه نمی‌تواند تشخيص يک متخصص‌تر از خودش را بپذيرد متكبّراست. 

 

* كسی كه برای احدی، برتری و فضلی قائل نباشد، آدم خودپسندی است.
امام صادق(ع) در ادامه می‌فرمايند: «و كسی كه برای احدی، برتری و فضلی قائل نباشد؛ آدم خودپسندی است.» (كافي/ج۸/ص۲۴۳)
راز تكوينی اين سخن اين است كه سر راه همةه ما بالاخره انسان بافضيلت‌تری قرار خواهد گرفت كه بايد به برتری او اعتراف كنيم و البته اعتراف كردن به فضل و برتری ديگران، كار هركسی نيست. بعضی‌ها هم برای آن‌كه خود را خلاص كنند اصلا برای كسی فضل قائل نمی‌شوند كه آن‌ها تكليفشان معلوم است و دچارعُجب شده‌اند كه بدترين روحيه است.
در شرح اصول كافی در خصوص روايت فوق، آورده‌اند مصداق اتمّ واكمل برای «مافوق» اهل‌بيت(ع) و ائمه‌هدی(ع) يا همان «ولايت» است. ولی من بحث را توسعه می‌دهم تا حُسن تربيتی و اخلاقی اطاعت از مافوق بهتر فهميده شود.

 

* اگرمديريت مخالفت با هوای‌نفس را به ولیّ خدا ندهيم، به دست دشمن خدا می‌افتد كه رحم ندارد.
اگر در اين مسير، مديريت مخالفت با هوای‌نفس با ولیّ‌خدا نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟ در اين صورت مديريت مخالفت با هوای‌نفس ما به دست دشمن ما خواهد افتاد و او ديگر رحم ندارد. يعنی خدا رذل‌ترين آدم‌های روزگار را بر ما مسلط خواهد كرد و اين يک قاعده و سنت‌الهی است. اگر مديريت مخالفت با هوای‌نفس خود را به دست ولیّ‌خدا ندهی، مجبور خواهی شد با مديريت اراذل و اوباش عالم مخالفت با هوای‌نفس بكنی و راه ديگری هم وجود ندارد.

 

* آيا در مصر كه سی‌وپنج سال به آمريكا «چشم» گفت، مردم راحت زندگی می‌كنند؟
اگر انسان كمی با دستور ولیّ‌خدا با هوای‌نفس مخالفت كرد و در راه حق مقاومت كرد، يک عمر آسايش خواهد داشت، اما اگر با مديريت ولیّ‌خدا، با هوای‌نفس مخالفت نكرد، استكبار و اراذل و اوباش عالم بر او سلطه پيدا می‌كنند و وقتی سلطه پيدا كردند زندگی راحتی نخواهد داشت.
نمونه‌اش كشور مصر است كه سی‌وپنج سال به آمريكا «چشم» گفت، آيا الان زندگی راحتی دارند؟! مصر می‌توانست پيشرفته‌ترين وضع اقتصادی و فرهنگی در منطقه را داشته باشد. مصر دروازه ورود معرفت به اروپا بوده است. مردم مصر و سرزمين مصر هيچ كمبودی ندارند، ولی به خاطر اين‌كه به آمريكا «بله» گفتند، به اين وضع گرفتار شدند كه امروز فقر و فلاكت درآن‌جا بی‌داد می‌كند.
متاسفانه رسانه‌های ما در انعكاس خبرهای مربوط به اوضاع منطقه و كشور مصر، يک زبان ديپلماسی خشک و رسمی كه مربوط به جلسات سران دُوَل است را اتخاذ كرده‌اند؛ در صورتی كه با چند تا مستند می‌توانند اوضاع واقعی مردم منطقه را به خوبی نشان دهند.
ببينيد امروز مملكت‌عراق چقدر زير سلطه آمريكا قرار دارد. با اين‌كه آمريكا سربازهای خود را از عراق بيرون برده، ولی سلطه خود را قطع نكرده است. بزرگ‌ترين سفارتخانه آمريكا (با چند هزار نفر كارمند) شايد در عراق باشد. آمريكا خودش نفت عراق را می‌فروشد و مبلغی هم بابت فروش نفت عراق به خود عراقی‌ها می‌دهد، گويا خزانه‌دار عراق است! لااقلّ يک مقدار هم در جهت آباد كردن عراق قدم برنمی‌دارد تا بلكه وجاهتی پيدا كند! ناامنی را در عراق ببينيد روزی چند نفر بايد درعراق كشته شوند تا آمريكایی‌ها راضی بشوند!؟

  

* آيا بايد تكه‌تكه شويم تا بعضی‌ها رذالت دشمن را باوركنند!
متأسفانه بعضی‌ها آن‌قدر نادان هستند كه اين واقعيت‌های دنيا را نمی‌بينند و وجود دشمن را باور نمی‌كنند. اين‌گونه افراد تا خود و جامعه خود را به دست دشمن نابود نكنند، نمی‌فهمند كه چيزی به نام دشمن، و چيزی به نام استكبار وجود دارد. آيا حتماً بايد تا آنجا به دشمن فرصت بدهيم تا امنيت‌مان از بين برود و تكه‌تكه بشويم تا بعضی‌ها رذالت دشمن را  باور كنند؟! حرف انقلابی زدن در جامعه‌ی ما هنوز غربت دارد!

 

* هنگامی بايد با غربی‌ها مذاكره كنيم كه ...
بايد درمقابل مديريت استكبارجهانی بايستيم. با او مذاكره هم نمی‌شود كرد، مگر اين‌كه به شدت در مقابل ما ذليل بشود.  زيرا تا ببيند ما اهلِ كوتاه آمدن هستيم، بلافاصله پُررويی می‌كند.
ما هنگامی بايد با غربی‌ها مذاكره كنيم كه وقتی روی ميز مذاكره محكم مشت خودمان را كوبيديم و گفتيم كه تروريست‌ها را از سوريه بيرون بكشيد تا با شما حرف بزنيم، ذليلانه بگويند «چشم». چون فقط از موضع قدرت می‌شود با آن‌ها گفتگو كرد و الّا اگر در موضع ضعف بخواهيم با آن‌ها گفتگو كنيم، آن‌ها روی ميز می‌كوبند و می‌گويند كه حزب‌اﷲ و مقاومت سوريه را در اختيار ما قرار دهيد تا همه را گردن بزنيم! آن‌ها سال‌هاست كه حرف اوّلشان همين است كه از حزب‌اﷲ و از مقاومت، حمايت نكنيد. 

 

* كسانی كه در راه حق سختی نكشند، همان سختی را در راه باطل خواهند كشيد.
بنابر سنت‌الهی كسانی كه در راه حق، سختی نكشند، همان سختی را در راه باطل خواهند كشيد.
امام صادق(ع) فرمودند: مردمی كه در كوفه برای علی(ع) بهانه آوردند كه هوا گرم است، سرد است، سخت است و... و با اين بهانه‌ها ازعلی(ع) تبعيت نكردند كه بجنگند، كارشان به جایی رسيد كه به اشاره يزيد بن معاويه، سيدالشهداء(ع) را كشتند و خودشان هم هزاران نفر كشته دادند.
كسانی كه قرار بود پای ركاب اميرالمؤمنين(ع) در نبرد با معاويه شهيد بشوند، كارشان به جايی رسيد كه پای ركاب يزيد، در نبرد با امام حسين(ع) كشته شدند و به درک واصل شدند. يعنی كسانی كه از حق دفاع نكردند، كارشان به جایی رسيد كه از باطل دفاع كردند. (من لا يحضره الفقيه/۴/۴۱۲)

 

* انگليسی‌ها برای اهداف خود سربازان هندی را به كشتن می‌دادند.
يک زمانی غربی‌ها برايی سركوب قيام‌های منطقه از جوانان و سربازان ايران استفاده می‌كرد. ببينيد ما چه وضعی داشتيم وامام(ره) با انقلاب، ما را به كجا رساند كه نه تنها برای دشمن نبرد نكنيم بلكه عليه او مقاومت كنيم. يعنی ما جوانان و سربازهای خود را به كشتن می‌داديم برای اين‌كه آمريكا در منطقه به خواسته‌های خودش برسد! اين وضع ما بود!
يک زمانی انگليسی‌ها از سربازان هندی استفاده می‌كردند تا اهداف استعماری خود را در كشورهای ديگر دنبال كنند و اين سربازان بدبخت را برای بسط سلطه استعماری خود در كشورهای ديگر به كشتن می‌دادند. يعنی كسی كه در مقابل استكبار «چشم» بگويد، بايد تا آخر برود و كارش به اين‌جا می‌رسد كه بايد برای اهداف استكبار كشته شود.
يعنی اگر به دشمن خدا چشم بگویی، او به تو زندگی راحتی نمی‌دهد و حتی فقط از تو نمی‌خواهد كه سختی‌های ناشی از ظلم او را تحمل كنی، بلكه می‌گويد بايد برای من كشته بشوی! چون حيف است برای سلطه من سرباز خودم كشته شود!
اغلب اوقات نيازی نيست با دشمن بجنگيم، فقط كافی است روحيه جهادی داشته باشيم. سگ‌هار را لازم نيست بزنی، فقط كافی است از مقابل او فرار نكنی. اگر سنگ را برداری بلافاصله سرِجايش می‌نشيند و حتی مانند سگی كه سنگ خورده باشد زوزه  هم می‌كشد! بايد با دشمن با روحيه انقلابی برخورد كرد والّا همه ملت متضرّر می‌شود.

 

* سياستمداران ما بايد در مقابل اين گرگ‌های پست‌فطرت بايستند.
سياستمداران ما بايد يكی از ديگری بهتر در مقابل اين گرگ‌های پست‌فطرت بايستند. در مجلس شورای اسلامی عليه اروپائيان بی‌شرم كه حزب‌ﷲ لبنان را تروريست اعلام كرده بودند، موضع‌گيری مختصری انجام شد؛ ولی لازم است همه سياستمداران عكس‌العمل محكمی نشان بدهند. هركس در مقابل اين بی‌شرم‌ها ذره‌ای كوتاه بيايد، و عزت‌مندانه دفاع نكند و شجاعانه حمله نكند، دچار ذلت خواهد شد و خداوند اسباب اين ذلت را فراهم می‌كند.
البته اين مقاومت عزت‌مندانه و تهاجم شجاعانه به دشمن بايد با حكمت و تدبير و توأم با واقع‌بينی باشد، ولی اين هم از اهمّ واقعيت‌های عالم است كه خداوند متعال به ياری‌كنندگان و مقاومت‌كنندگان در برابر دشمن وعده نصرت داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *