تنها مسیر – هسته‌ی اصلی بحث – جلسه۲۱ (حجت الاسلام پناهیان)

تنها مسیر؛ راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (هسته‌ی اصلی بحث) - حجت الاسلام پناهیان

تنها مسیر؛ راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (هسته‌ی اصلی بحث) - حجت الاسلام پناهیان

 *پاسخ خدا به عابد بنی‌اسرائيل: «بايد از همان راهی كه گفته‌ام بيايد».
ماه رمضان ماه مغفرت است و به فرموده رسول خدا(ص) بدبخت كسی است كه در اين ماه از مغفرت خداوند محـروم شـود. همـه مشتاق‌اند كه حداكثر استفاده از اين ماه و شب‌های آن را داشته باشند. اگر كسی در اين ماه از اجابت پروردگار عالم محروم شـود، بـه اين سادگی‌ها راه نجات پيدا نخواهد كرد. برای استفاده بيش‌تر از اين ماه باعظمت و برای اين‌كه به اهميت راه و مسيری كـه بايـد درپيش بگيريم، بيش‌تر پی ببريم، به اين روايت توجه بفرماييد.
امام صادق(ع) می‌فرمايد: يكى از علماى بزرگ بنى‌اسرائيل، به حدى خدا را عبادت كرد كـه ماننـد خـلال،ضعيف و باريک شده بود. خداوند از طريق وحى به پيغمبر آن زمان فرمان داد كه به او بگو: به عزتّ و جلال و جبروتم سوگند كه: اگر آن‌قدر مرا عبادت كنى كه بدنت آب شود - مانند پيه كه در اثـر حـرارت در ديـگ ذوب مى‌شود - اين اطاعت وعبادت را از تو قبول نمی‌كنم مگر آن‌كه از همان راه و بابی كه من دستور داده‌ام به سوى من بيایی. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/۲۰۳)

 

 *پاسخ خدا به ۷شبانه روز طلب مغفرت: «بايد از همان راهی كه گفته‌ام بيايد».
امام صادق(ع) در روايت ديگری می‌فرمايند: حضرت موسی(ع) از كنار مردی عبور كردند، ديدند دستش را درِ  خانـه خدا به عبادت بالا برده است. از او عبور كردند. بعد از يک هفته دوباره ديدند دست او درِ خانه خدا بالا است. حضرت موسی(ع) صدا زدند: خدايا اين بنده تو است كه دستش را به سمت تو بـالا گرفتـه اسـت و از تـو حاجتي دارد. هفت روز است كه از تو مغفرت می‌خواهد. اما هنوز جوابش را نداده‌ای. خداوند وحی فرستاد كه ای موسی! اگرآن‌قدر دعا كند كه دستهايش قطع شود، يا زبانش قطع شود، من جوابش را نمی‌دهم مگر ازآن دری كه به او گفته‌ام بيايد. (المحاسن/۱/۲۲۴)
آن راه و بابی كه بايد از آن راه خدا را عبادت كنيم والّا هرچه كه عبادت كنيم، نتيجه نمی‌گيـرد كـدام بـاب است؟ آن درب چيست وكجاست؟ كه اگر از آن وارد نشوی، هر كاری هم انجام دهی، شما را تحويل نمی‌گيرند ولـی اگـر از راه آن وارد بشوی به اشاره‌ای تو را می‌بخشند. هردو مطلب را بايد قبول كرد. دقت و صفای باطن نياز دارد.

 

* امام صادق(ع): نفست را با پذيرش فرمان مافوق ذليل كن.
امام صادق(ع) می‌فرمايند: نفس خودت را ذليل كن با تحمل فرمان كسی كه به عنوان مافوق تو، با تو مخالفت می‌كند و كسی كـه نسبت به تو برتری دارد و تو اقرار كرده‌ای به فضل او برای اين‌كه با او مخالفت نكنی. (كافی/۱۵/۵۵۴)
اين مافوق می‌تواند پدر و مادر در محيط خانه، فرمانده در محيط پادگان، رييس شما در اداره و .... باشـد. ايـن حـديث مـی‌توانـد درفلسفه اخلاق جای داشته باشد؛ نه اين‌كه صرفاً يک گزاره اخلاقی باشد. چون بيان می‌كند برای اين‌كه به خدا برسی، نفـس تـو بايـد ذليل شود.
البته روشن است كه پذيرش فرمان مافوق، تا جایی است كه مخالف دستور خدا نباشد؛ همان‌طور كه در قرآن كريم، ايـن مطلـب درمورد پدر و مادر بيان شده است. (عنكبوت/۸ و لقمان/۱۵)

 

* بايد با هوای‌نفس مبارزه كنيم تا ذليل خدا شويم، و به خدا برسيم.
برای اين‌كه به جايی برسی، نفس تو بايد ذليل شود. برای ذليل شدن نفس بايد با آن مبارزه و مخالفت كرد. برای مبارزه و مخالفت با نفس بايد فرمان مافوق وجود داشته باشد. تنها مسير اين است و انسان مجبور به مبارزه با هوای‌نفس است. انسان بايـد مبـارزه بـاهوای‌نفس بكند تا ذليلِ خدا شود و بتواند به خدا برسد. امكان ندارد يک آدم متكبّر – تا وقتی كه متكبّر اسـت  - بـه خـدا برسـد. راه رسيدن به خدا تذلّل است. يعنی «من» نبايد داشته باشی تا بتوانی به خدا برسی.
اما غالباً اگر نفس انسان با خدا تنها باشد، انگار كم‌كم پُررو می‌شود و برای خودش مقام و جايگاهی درنظر می‌گيرد و «من» او در مقابل خدا از بين نمی‌رود. لذا معلوم نيست در اثر ارتباط مسـتقيم بـا خـدا، تـذلّل درمقابل خدا حاصل شود. اين‌كه عبادت شش هزار ساله ابليس نابود می‌شود، پيامش اين است كه اگر شـش‌هزار سال هم مستقيم خدا را عبادت كنی، معلوم نيست نفس در اثر اين عبادت، ذليل خدا شده باشد.

 

* «ذليلِ خدا بودن» علت انتخاب شدن موسی(ع) برای صحبت با خدا.
در مورد اهميت ذليل شدن نفس در مقابل خدا می‌توان به اين روايت اشاره كرد كه امام باقر(ع) فرمود: خداوند تبـارک و تعـالى بـه موسى(ع) وحى فرستاد: آيا می‌دانى چرا از ميان همه مردم تو را برای سـخن گفـتن بـا خـودم برگزيـدم؟ موسـى(ع) عـرض كـرد: پروردگارا، نه نمی‌دانم، خداوند فرمود: من بندگانم را زير و رو كردم (آزمايش نمودم) و در ميان آن‌ها ذليل‌تر و خاكسارتر و فروتن‌ترازتو نسبت به خود نديدم، اى موسى براى اين‌كه چون تو از نماز فارغ  می‌شوى، روى خود را بر خاک مى‌نهى. يعنى اظهار كـوچكى وناچيزى می‌نمايى.(كافی/۲/۱۲۳)

 

* «پذيرش برتری ولیّ‌اﷲ»، راه ذليلِ خدا شدن.
راه چيست؟ اگر من بخواهم به خدای متكبّر راه پيدا كنم، بايد متذلّل شوم. فلسفه مبارزه با نفس اين است كه نفس را خـوب زمـين بزنی و وقتی می‌خواهی اين‌كار را بكنی، خداوند ولیّ خودش را معرفی می‌كند وتو بايد قبول كنی كه او ازتو برتر است. به غيـرازپذيرش برتری او بر خودت، بايد دستورات خدا را نيز ازاو دريافت كنی و دستوراتی كه خودش می‌گويد را هم ماننـد دسـتورات خـدا بپذيری.
اين‌كه خداوند می‌فرمايد اگر كسی آن‌قدر دستش را در خانه من دراز كند كه دست‌هايش بشكند يا زبانش قطع شود؛ يا اگـر  آن‌قـدرعبادت كند كه مانند پيه داخل ديگ، آب شود اگر از راهي كه من گفته‌ام نرفته باشند؛ قبول نمی‌كنم، اين راه همان راه ولايت است كه بايد از آن طريق دستور خدا را دريافت كرد.

 

* علت هلاكت ابليس، تكبّر به ولیّ‌اﷲ بود.
امام حسن عسكری(ع) از قول پيامبراكرم(ص) فرمودند كه: «ابليس، خدا را معصيت كرد و هلاک شد چون معصـيت او همـراه بـا تكبر نسبت به حضرت آدم بود و حضرت آدم، خدا را معصيت كرد ولی سالم ماند و هلاک نشد چون معصيت خودش را با تكبر بـرپيامبراسلام(ص) واهل‌بيت(ع) همراه نكرد. و اين سخن خدا است كه ای آدم! ابليس در تو، مرا عصيان كرد و نسبت به تـو تكبـر نشان داد و هلاک شد. اگر نسبت به تو با دستور من تواضع می‌كرد، رستگار می‌شد چه رستگارشدنی! و تو مرا با خوردن از شـجره ، معصيت كردی و با تواضع در مقابل محمد و آل محمد(ص) به تمام رستگاری می‌رسی.»(احتجاج طبرسی/۱/۵۳)

 

* شب قدر، شب عذرخواهی از امام زمان(عج) است.
شب قدر، شب عذرخواهی ازامام زمان(عج) است. پذيرفته شدن توبه ما هم منوط به جلب رضايت امام زمان(عج) است. در شب قدر پرونده ما را به دست امام زمان(عج) می‌دهند همان‌طور كه در روز قيامـت پرونـده اعمـال را بـه دسـت حضـرت اميرالمـؤمنين(ع) می‌دهند.
پيامبر اكرم(ص) خطاب به اصحابشان می‌فرمايند: «به شب قدر ايمان بياوريد كه آن مخصوص على بن ابیطالب و يازده فرزنـد او(بعد ازمن) می‌باشد.»(كافی/۱/۵۳۳)

  

*  اگر شهوت‌رانی زشت است، چون انسان هركاری دلش خواسته انجام داده، نماز بی‌ولايت نيز به همين دليل زشت است.
اگر شهوت‌رانی و فساد و گناه به اين دليل كه انسان هر كاری دلش خواسته انجام داده است، كار زشتی محسوب مـی‌شـود، نمـاز بی‌ولايت هم زشت است چون انسان هركاری كه دلش خواسته انجام داده است. اتفاقاً نمازخوان‌های بـی‌ولايـت جنايـت‌هـایی را انجام داده‌اند كه كفّارهم آن كارها را نكرده‌اند. كفار وقتی با پيامبر می‌جنگيدند حرمت اُسرای سپاه اسلام را نگاه مـی‌داشـتند ولـی نمازخوان‌های بی‌ولايت در كربلا حرمت بچه‌های خردسال امام حسين(ع) را هم نگه نداشتند...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *