۱- غربت مفهوم «جهاد اكبر» در شناخت و معرفی انسان.
- معمولاً در پاسخ به اين سؤال كه تفاوت انسان با حيوان چيست؟ به اينكه انسان دارای عقل، آگاهی و اراده و اختيار است، اشـاره میشود. اما سؤال اين است كه اين اراده، اختيار و آگاهی كه به عنوان فضيلت و وجه تمايز «انسان» بـا «حيـوان» و «فرشـتههـا» مطرح میشود، به چه درد میخورند و چه فايدهای دارند؟ ما برای چه دارای آگاهی و اراده و اختيار شدهايم؟
- آگاهی و اراده، دو مفهوم بسيار مشهور در حيات انسان هستند. ولی در اين ميان مفهوم ديگری وجـود دارد كه غريب مانده است و اگر اين مفهوم نباشد، آگاهی و اختيار هم فايده نخواهند داشت و آن «جهـاد اكبـر» است.
- جهاد اكبر مفهوم غريبی است كه معمولاً در شناخت و معرفی انسان مورد استفاده قرار نمیگيرد. ما آگاهی و اختيار داريـم كـه چـه چيزی را انتخاب كنيم آيا نسبت ما با چيزهايی كه میتوانيم انتخاب كنيم، نسبت يكسانی اسـت؟ چـرا انتخـاب انسـان، ارزشـمند میشود؟ آيا بر اساس شانس است؟
۲- انتخاب انسان وقتی ارزشمند است كه عليه آنچه دوست دارد، انتخاب كند و الاّ تفاوتی با انتخاب حيوان نخواهد داشت.
میتوان گفت آزادی انتخاب و اختيار انسان، در صورتی كه تمايلات انسان مطرح نباشد، مضحك و بیمعنا اسـت. ايـن تمـايلات و گرایشهای انسان است كه نسبت او را با چيزی كه میخواهد انتخاب كند، تعيين میكند. و انتخاب آن وقتی ارزشمند است كـه مخالف آن چيزی كه دوست دارد، انتخاب كرده باشد. و الاّ انتخاب او، تفاوتی با حيوانات را رقم نخواهد زد.
۳- انسان موجودی است كه برای مبارزه با اميال خودش آفريده شده.
انسان، موجودی است كه برای مبارزه با اميال خودش آفريده شده است و الاّ اختيار، آزادی و آگاهی انسان، بیفايده خواهند بود. هويت و ذات و مبنای تعريف انسان اين است كه با دوستداشتنیهايش مبارزه كند.
۴- آگاهی و اختيار انسان وقتی معنادار میشود كه به هر دو طرف يك انتخاب تمايل داشته باشد.
اگر انسان به هيچكدام از انتخابهای ممكن، تمايل نداشته باشد، اختيار و آزادی او بیمعنـا خواهـد بـود. اگـر انسـان بـه يكـی ازانتخاب های ممكن، علاقه داشته باشد و به طرف مقابل آن اصلاً علاقه نداشته باشد، باز هم اختيار بیمعنا اسـت. آگـاهی و اختيـار انسان وقتی معنادار میشود كه شما به هر دو طرف يك انتخاب تمايل داشته باشيد، در چنين انتخابی است كه شرافت انسانی معنـا پيدا میكند. در واقع انسان معمولاً از بين چند تمايلِ خودش، يكی را انتخاب میكند.
سؤال ديگر اين است كه اين چند تمايل انسان نسبت به يكديگر چگونه باشند تا اختيار معنی پيدا كند؟ اگر دو يا چند تمايـل دارای ميل يكسان از طرف ما باشند و كشش يك طرف بيشتر نباشد، باز هم انتخاب معنا نخواهد داشت و انسان حيوان میمانـد و اگـر ميل به يك انتخاب، بيشتر باشد، طبيعی است كه هميشه آن را انتخاب میكنيم و باز هم اختيار بیمعنا خواهد بود.
۵- طراحی خدا برای معنادار شدن اختيار انسان.
خداوند سيستم جالبی را براي معنادار شدن اختيار و انتخاب انسان طراحی كرده است؛ به اين صورت كه خداوند دو نوع علاقه در وجود انسان قرار داده است كه يكی؛ سنگين تر، ارزشمندتر، عميق تر ولی پنهانتر است و علاقهی ديگـر، سطحیتر، كم ارزش تر، سبك تر و با شيرينی كمتر، اما آشكارتر است. و اختیار در اين جا معنی پيدا میكنـد كه شما از تمايل آشكار و سطحی خودت عبور میكنی و به تمايل عميق و ارزشمندتر مراجعه میكنی. از اينجا به بعد است كه انسان، معنی پيدا میكند و هويت انساني، تجلی پيدا میكند و اصلاً فلسـفه وجـودی انسان، همين است.
۶- انسان بايد از تمايلات كمتر ولی ملموستر عبور كند تا به تمايلات عميقتر برسد.
اختيار انسان فقط اينجا معنا پيدا میكند كه انسان از يك تمايل كمتر ولي تجربه شده، ملموستر و سطحیتر عبور كند و بـه يـك علاقهی عميقتر برسد. اين علاقههای كمتر و سطحیتر را «هوای نفس» مینامند.
حضرت امام (ره) در ارتباط با عبور كردن از علائق سطحی به علائق عميق، میفرمايند: «همـه چيـز از خـود مـا هسـت و بـه مـا برمیگردد، عكس العمل ماست. بايد توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشيم به اينكه آفت انسان، هواى نفس انسان است و اين در همه هست، از آن فطرت توحيد سرچشمه میگیرد. فطرت، فطرت توحيد است، فطرت كمالطلبى است. كمال مطلق را انسـان مىطلبد، خودش نمیفهمد، خيال میكند كه مقام میخواهد، لكن وقتى بهش رسيد، میبيند ايـن هـم نيسـت.
۷- انسان آفريده شده است تا از علايق سطحي خود عبور كند.
انسان آفريده شده است تا از علايق سطحی خود، رد شود. اين علاقه سطحی را بايد دور بريزيم. پشت اين علايـق سـطحی، چيـزديگری پنهان شده است كه بايد آن را پيدا كرد. مثلا خواستهی سطحی تـو، خانـهدار شـدن اسـت ولـی خواسـته عميـق پشـت آن، خداخواهی است. آن علايق پنهان را بايد كشف كرد. انسان شدنِ انسان، به مبارزه با همين خواستههای سطحی وابسته است، البتـه اين مبارزه بايد با يك برنامهی صحيح انجام شود و اگر كسی برای مبارزه با هوای نفس، به دنبال برنامه باشد آن برنامه را اسلام ارائه كرده است.
۸- اگر از علاقههای آشكار به علاقههای پنهان عبور كنيم «جهاد اكبر»شكل گرفته است.
اختيار وقتی معنی دارد كه بين دو چيزی انتخاب كردهای كه يكي از آنها ارزشمندتر ولي پنهانتر است؛ و ديگری بیارزشتـر ولـی پيداتر و آشكارتر است. اگر از اين علاقهی آشكار به آن علاقهی پنهان عبور كنی؛ جهاد اكبر شكل گرفته است و مبارزه بـا نفـس پديـد میآيد كه نخ تسبيح فضائل و خوبیهای انسان است. اميرالمؤمنين علي (ع) میفرمايد:«مخالفت با هوای نفس نظام دين را شكل میدهد.» (غررالحكم/حـديث 32)
و در جـای ديگـر مـیفرماينـد: «رأس ديـن مخالفت با هوای نفس است» (غررالحكم/حديث35)
پيامبر گرامی اسلام(ص) میفرمايند: بر يكی از دربهای دوزخ الهی نوشته شده است: «از هوای نفس پيروی نكـن، هـوای نفـس
ايمـان را از بـين میبـرد.» (الروضـه فـي فضـائل اميرالمؤمنين(ع)/ص177)
۹- مبارزه با نفس سخت است.
البته مبارزه با هوای نفس سخت است. در حديث قدسی چنين آمده است كه: مردم يك بار میميرند ولی مؤمن به خـاطر مبـارزه بـانفس و مخالفت با هوای نفسش روزی هفتاد بار میميرد. (ميزان الحكمه/روايت 2916 )