رئيس سازمان انرژي اتمي که در زمان مديريت او، تکنولوژي بومي رآکتور هستهای اراک در بتن مدفون شد، بدون توجه به انتقادات علمي در مورد تراریختهها، به تعريف و تمجيد از تکنولوژي توليد اين محصولات پرداخت!
علیاکبر صالحي، رئيس سازمان انرژي اتمي اخيراً در بازديد از پژوهشگاه بيوتکنولوژي کشاورزي مدعي «جريان سازي عليه مهندسي ژنتيک و فناوري توليد محصولات ترا ریخته» شده و گفته است: «مخالفان در داخل کشور حرفهایی مشابه ترامپ و نتانياهو را تکرار میکنند! براي توليد داخلي محصولات ترا ریخته در برابر جریانهای مخالف عقبنشینی نکنيد و مقاومت کنيد.»
چنين سخن و موضعي آنهم در يک مکان علمي پژوهشي، فقط از يک فرد سياسي قابلفهم است و نه يک دانشمند مسلط بر فناوریهای نويني مانند مهندسي ژنتيک! علیاکبر صالحي مسئولیتهای بسياري در طول 40 سال نظام جمهوري اسلامي ايران داشته است؛ با اين اوصاف، نخستين سؤالی که در ذهن مخاطبان و ناظران درباره اظهارنظر اخير صالحي مبني بر «ضرورت عدم توجه به منتقدان ترا ریخته و ادامه راه ترا ریخته سازي ايران» مطرح میشود اين است که «چرا آقاي صالحي درراه توسعه صنعت هستهای در برابر زیادهخواهیهای آمریکاییها و صهیونیستها ايستادگي نکردند و با پر کردن قلب رآکتور اراک با بتن، يکي از مسيرهاي کليدي توسعه فناوري هستهای کشور را کور کرد! مگر صنعت هستهای کشور، فناوري محسوب نمیشود»؟!
يکي ديگر از مسئولیتهای علي اکبر صالحي، رياست دانشگاه شريف در دو دوره مختلف بوده است؛ انتظار از يک فرد دانشگاهي، رعايت اصول نقد علمي در هر زمينه منجمله موضوع محصولات دستکاریشده ژنتيکي است؛ وي با مقايسه کردن و مشابه دانستن نظرات منتقدين محصولات ترا ریخته در کشور با حرفهای ترامپ و نتانياهو، متأسفانه لطمهای بزرگ به چهره علمي خود زده است.
کيست که نداند موضوع ترا ریخته در جهان کاملاً ازنظر علمي مورد مناقشه و بحثانگیز است؛ 39 کشور مختلف ازجمله کشورهاي پيشرفته اروپايي، سياست عدم کاشت اين محصولات را دنبال میکنند؛ تعداد کشورهاي توليدکننده محصولات ترا ریخته در طي سه سال گذشته از 28 کشور به 24 کشور کاهشیافته و حتي کشور بورکينافاسو هم عطاي توليد پنبه ترا ریخته را به لقايش بخشيده است!
بنابراين کشيدن بحث ترامپ و نتانياهو به اين حوزه نشان از عدمتشخیص صالحي در ورود به موضوع است! جاي تعجب است که وي بهعنوان سياستمداري که در طول 40 سال گذشته عهدهدار سمتهای بالايي در نظام بوده چرا و چطور حاضر به اظهارنظري فاقد هرگونه مبناي عقلاني و مطالعاتي طي يک بازديد و بدون اطلاع ازنظر فرهنگستان علوم پزشکي کشور در مورد ترا ریختهها شده است.
به نظر میرسد علیاکبر صالحي در اظهارنظر نسنجيده اخير خود کاملاً در دام گروه تجار ترا ریخته و جريان مافيايي ترا ریخته گرفتارشده است؛ چنانچه تا به امروز جريان پرنفوذ ترا ریخته پرست به مدد رانتهای ویژهای که از طريق دولت تدبير و اميد به دست آورده است تمام تلاش خود را براي همراه نشان دادن چهرههای مختلف سياسي با خود به کار گرفته است؛ در نمونه اخير، اين جريان سعي در کسب موافقت سعيد جليلي با ترا ریخته را نيز داشت اما وي هرگونه اظهارنظر درباره ترا ریخته را منوط به بررسي تمام جوانب علمي، اجتماعي و اقتصادي ترا ریختهها کرد.ظاهراً جناب آقاي علیاکبر صالحي اطلاع ندارند که در کنار ابعاد مخرب زیستمحیطی و تبعاتي که مصرف محصولات ترا ریخته براي سلامتي انسان میتواند داشته باشد، در اصل ترا ریخته میتواند يک پروژه آمريکايي صهيونيستي براي کنترل غذا، مديريت کشاورزي جهان و مالکيت بذرهاي کره زمين نيز باشد.آيا علیاکبر صالحي اطلاع دارد که تنها دستاورد ملي ترا ریخته يعني «برنج ترا ریخته» با حمايت مالي بنياد صهيونيستي راکفلر در موسسه آمريکايي IRRI در فيليپين تولیدشده است؟ پنبه ترا ریخته هم يک پنبه وارداتي است که منشاء آن بذر پنبه مونسانتو است!