در مبارزه با نفود نظام سلطه جهانی "سوزن بانان" آنها را بشناسید❗
قرن های ۱۸ و ۱۹ را قُرون امپراتوری ها می نامیدند. با حاکم شدن نظام سلطه سرمایهداری در قرن بیستم، سازمان ها، نهادها، مؤسسات و شرکتهای چند ملیتی جای امپراتوریها را گرفتند. کار ویژهی این نهادها واژهای به نام "کنترل" است؛ کنترل جمعیت، کنترل ذهن، کنترل پول، کنترل جریان علم و منابع زیستی و.... این کنترلهای زنجیرهای به دو صورت کلی انجام میشود، مسقیم و غیر مستقیم.
۱. دانشگاه ها، پژوهشگاه و مراکز علمی که مسقیم زیر نظر نظام سلطهاند.
بسیاری از بزرگترین دانشگاههای جهان مانند برکلی و هاروارد و... زیر مجموعهی ۱۱ بنیاد جهانیاند و در این بنیادهای جهانی از ساخت بمب اتم پیشرفته تا عقیم کردن مردم ایران، طراحی و اجرا میشود.
۲. دانشگاه ها، پژوهشگاه ها و مراکز علمی که به صورت مستقیم زیر نظر این بنیادها و کارتلهای اقتصادی قرار ندارند ولی توسط آنها فکر میشوند!
روش کنترل دانشگاهها و مراکز علمی در کشورهای مختلف متفاوت و بسیار پیچیده است. مثلاً در کشور ایران مهمترین استراتژی بکار رفته را میتوان استراتژی انتخاب "سوزنبان" نام نهاد! حتماً به چشم یا در فیلمها دیدهاید که یک سوزنبان روی ریل قطار، با یک اقدام ساده مسیر قطارهای غول پیکر را عوض میکند. قطاری که به شرق میرفت را به غرب هدایت میکنند و بالعکس. هر چند تعداد این افراد زیاد نیست و ممکن است خیلی هم به حساب نیایند ولی آنها میتوانند مسیر تاریخ علمی کشور را عوض کنند به عنوان مثال مدیری را به عنوان مدیر پژوهش کشور در سازمان برنامه و بودجه انتخاب میکنند و او با به دست گرفتن بودجه کل پژوهش کشور عملاً بر اساس "انّی سلمٌ لِمن سالم تراریخته و حَرب لِمن حارب تراریخته" عمل میکند، از حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان بودجه پژوهشی کشور برای کنترل جریانهای علمی به عنوان پدال گاز یا اهرم فشار استفاده میکند.
نمونهای از اهرم فشار در بین دانشمندان غربی (انگلستان)!
رویال سوسایتی یا انجمن سلطنتی انگلستان در سال ۱۶۶۰ اندکی پس از اتحاد انگلستان توسط چارلز دوم در لندن پایهگذاری شد و عنوان نخستین انجمن علمی جهان را یدک میکشد. این انجمن یکی از قطبهای علمی جهان به حساب میآید. مدتی قبل دانشمندی به نام آرفاد به جرم استقلال فکری که پیدا کرده بود پس از ۲۷ سال کار و تدوین صدها مقاله معتبر جهانی از این انجمن اخراج شد. این اخراج پیام آشکار و معنیداری داشت برای همه دانشمندان انگلیس که خطوط قرمز نظام سرمایهداری و قدرت سیاسی را درک کنند و اتفاقاً بسیار هم اثرگذار بود.
نمونه داخلی این اقدام، رفتاری بود که با دانشمند از آمریکا برگشته ایرانی یعنی جناب پرفسور متولیزاده اردکانی صورت گرفت. او را به جرم اظهار نظر در حوزه محصولات تراریخته اخراج کردند و هم اینک این دانشمند بیکار است و با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند! فکر میکنید پیام این اخراج برای دانشجویان و اساتید مراکز علمی چیست؟
نظام سلطه سالهاست که استراتژی حمام فین کاشان و حذف فیزیکی را جز در مواردی محدود را کنار گذاشته و در عوض در کشورهای مختلف سوزنبانانی را در مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز گمارده است تا اگر امیرکبیری را یافتند او را در زمان جوانی از کشور خارج کرده یا کنترلش کنند. این است که بعد از نزدیک به چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمان انتخابات ریاست جمهوری به سر خود میزنیم. اصلاحطلبان به استراتژی کاندیدای طلایی، نقره ای و برنزی روی میآورند و اصول گرایان شعار مصلحت و خَیرالموجودین سر میدهند!
چشم باز میکنید و میبینید رشتههای انسانی در ایران با وجود حدود ۲.۵ میلیون دانشجو عملاً خنثی و حتی عقیم است. بسیاری از رشتهها مثل اقتصاد، روانشناسی، مدیریت، جامعهشناسی و... هیچ خروجی قابل توجهی نداشته است چرا که در بیشتر موارد، از انتخاب رشته دانشجویان تا منابعی که به عنوان واحدهای درسی پاس میکنند و سرفصل دروسی که میخوانند کنترل شده است!
در رشتههای فنی مهندسی، پزشکی، ریاضی و... نیز اکثر قریب بهاتفاق دانشجویان نخبه از کشور خارج میشوند چون سوزنبانانی در مراکز علمی وظیفه دارند که این دانشجویان را به دانشگاههای آنورآبی سوق دهند و در این میان، وجود مدیران نالایقی که به مدد ژنهای خوبی که دارند یا آمیزش ژنی، بر کرسی مدیریت نشستهاند، دانسته یا نادانسته، پازل آن "سوزنبانان" زیرک و نفوذی را تکمیل میکنند. سالها پیش مقام معظم رهبری فرمودند: "قتلگاه نظام آنجاست که نتوانیم برای نیازهای کشور خودمان تئوریهای بومی و اسلامی طراحی کنیم در این صورت چه بخواهیم و چه نخواهیم در دامان غربیم"!
حجتالاسلام علی ارجمند عین الدین