تمرکز بر نیازهای اساسی مردم جهان

یکی از مهم‌ترین اتفاقات قرن‌های ۲۰ و ۲۱، جهت‌گیری صاحبان قدرت برای سیطره بر نیازهای اساسی است. دو مورد از مهم‌ترین راهبردهایی که برای کنترل این نیازها به کار گرفته شد، تمرکز بر «غذا و کشاورزی» و همچنین فناوری بدیع تغییر ژنتیک بود. طی یک‌صد سال اخیر این دو راهبرد دو مسیر مستقل را طی کرده، اما در برخی موارد تلاقی این دو شرایط خاصی را رقم‌زده است.

یکی از مهم‌ترین نقاط تلاقی این دو، حوزه «بذر» و «ژنتیک گیاهی» است که به‌طور ویژه حداقل از دهه ۱۹۱۰ در دستور کار قدرتمندان قرارگرفته است؛ بنیاد راکفلر، بنیاد فورد (۵) و اخیراً بنیاد بیل و ملیندا گیتس (۶) از سرشناس‌ترین نهادهایی هستند که در این حوزه سرمایه‌گذاری گسترده‌ای کرده‌اند.

بنیاد راکفلر

بنیاد راکفلر ذی‌نفوذترین نهاد آمریکایی به شمار می‌رود. این بنیاد، به همراه بانکداران روچیلد (۷) ساختار قدرت در آمریکا و مراکز حساس این کشور را در اختیار گرفته‌اند. تقریباً همگی شخصیت‌های آمریکایی که از سال ۱۹۴۵ تاکنون به پست‌های کلیدی دست پیداکرده‌اند، به‌نوعی در این بنیاد «خیریه»! یا سازمان‌های تابعه آن فعالیت داشته یا از کمک‌های آن استفاده کرده‌اند. تا جایی که مشهور است بنیاد راکفلر به‌نوعی «رختکن مسئولین کاخ سفید» برای ورود به عرصه قدرت به شمار می‌رود.

 

بنیاد راکفلر و ایران

بنیاد راکفلر دارای بخش‌های مطالعاتی پیشرفته‌ای در زمینه «مطالعات استراتژیک»، «روانشناسی»، «جامعه‌شناسی» و «رسانه» است. این بخش‌ها در زمینه شناخت چالش‌های آمریکا و تدوین راهبردها و سیاست‌های جهانی این کشور فعالیت می‌کنند. «شبکه‌سازی سیاسی» و «فعالیت‌های دانش‌محور» دو اهرم بنیاد راکفلر برای عمق‌بخشی به نفوذ در سراسر دنیاست.

«یک نهاد خصوصی و مدعی فعالیت‌های بشردوستانه است که ساختمان مرکزی آن در خیابان پنجم منهتن در شهر نیویورک قرار دارد. این بنیاد که تاکنون توسط شش نسل از خانواده راکفلر در آمریکا اداره شده است، توسط سرسلسله این خاندان، جان دیویس راکفلر (۸) -ثروتمندترین مرد تاریخ جهان و مؤسس کمپانی استاندارد اویل- در ۱۴ مه ۱۹۱۳ تأسیس شد.»

ویکی پدیا ادامه می‌دهد:

«در طول تقریباً یک قرن فعالیت، شعار این بنیاد «فعالیت برای زندگی بهتر بشر در سراسر جهان» بوده است… نشریه فوربز (۹) در سال ۲۰۰۷ جان دیویس راکفلر را با ثروتی معادل ۳۳۶ میلیارد دلار، به عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ معرفی کرد.»

گذشته از سیطره راکفلر بر نهادهای بین‌المللی، استفاده از ظرفیت مراکز آموزشی و پژوهشی سراسر دنیا، در دستور کار این بنیاد قرار دارد؛ ضمن اینکه این بنیاد مراکزی مانند ایری را زیر نظر مستقیم خود تأسیس کرد که اهداف مورد نظرش با سرعت بیشتری دنبال شود.بنیاد راکفلر با استفاده از این ابزارها و با جهت‌دهی به نخبگان سیاسی کشورهای مختلف، آرایش قدرت سیاسی را به‌سوی منافع خود شکل داده‌ است.

روش این بنیاد عموماً به این ترتیب است که با انتخاب نخبگان، آنها را به‌صورت متمرکز آموزش داده و برایشان منافعی همسو تعریف می‌کند؛ سپس شبکه‌ای از این نخبگان، به‌مرور زمان با حمایت و پشتیبانی از یکدیگر ساختارهای سیاسی و اجرایی را در قبضه می‌گیرند. در این میان از اهمیت حمایت و فشار نهادهای بین‌المللی در حمایت از این شبکه‌ها نیز نباید گذشت.

آغاز انقلاب سبز

از دهه‌های ابتدایی قرن بیستم مطالعات عمیق و راهبردی روی بذرهای اصیل در کشتگاه‌های کهن جزو علاقه‌مندی‌های ویژه بنیاد راکفلر قرار گرفت. (۱۰) به این ترتیب نطفه تفکر «سیطره بر غذا از طریق کشاورزی» بسیار پیشتر از جنگ دوم جهانی شکل گرفت، اما آغاز تولد مفهوم انقلاب سبز بلافاصله پس از خاتمه جنگ در سال 1946 میلادی کلید خورد. در این سال نلسون راکفلر (۱۱) به همراه هنری والاس (۱۲)، وزیر وقت تجارت امریکا در سفری به مکزیک، آغاز انقلاب سبز را اعلام کردند. اولین انقلاب سبز در مکزیک و هند با کانالیزه کردن منابع و حمایت‌های دولتی این کشورها انجام شد.

پروفسور حمید مولانا، استاد برجسته علوم ارتباطات، تلاش‌های آمریکایی‌ها در دهه ۶۰ میلادی را به یاد می‌آورد. او در این خصوص خاطرنشان می‌کند:

«به خاطر دارم «ویلیام گاد» رئیس یک آژانس آمریکایی، در آن موقع که جنگ سرد بین آمریکا و شوروی ادامه داشت، اعلام کرد توسعه کشاورزی جدید یک انقلاب است. این انقلاب نه انقلاب خشونت‌آمیز قرمز شوروی‌هاست و نه انقلاب سفید شاه ایران؛ بلکه ما نام آن را «انقلاب سبز» می‌گذاریم.»

گرچه همواره عناوین خیرخواهانه‌ای همچون «حمایت از برنامه غذایی طبقه ضعیف» مهم‌ترین بهانه این جریان برای اجرای برنامه‌هایشان بوده است، اما درحقیقت باید انگیزه‌های ایدئولوژیک و تجاری را علت اصلی تعقیب این سیاست توسط راکفلرها دانست؛ در این راستا برخی اعترافات تکان‌دهنده و گاه‌به‌گاه، پرده از نیت واقعی طراحان این انقلاب بالا می‌زند.

هنری کیسینجر صهیونیست

هنری کیسینجر (۱۳) -استراتژیست و صهیونیست بلندپایه امریکایی- در دهه ۱۹۷۰ میلادی پس از شکست امریکا در جنگ ویتنام صراحتاً اعلام کرد:

«اگر نفت را کنترل کنید دولت‌ها را کنترل می‌کنید و اگر غذا را به دست بگیرید، بر مردم سیطره خواهید داشت.» (۱۴)

پروفسور مولانا در توضیح اهداف سیاسی، مالی و ایدئولوژیک انقلاب سبز می‌گوید:

«هدف انقلاب سبز این اعلام شد که با توسعه ماشین‌آلات جدید کشاورزی و شیوه‌های نو در کشورهایی مانند هند و پاکستان که جمعیت فوق‌العاده‌ای داشتند کاشت گندم و موادغذایی افزایش یابد؛ اما انقلاب سبز آن روز آمریکایی‌ها برای از بین بردن گرسنگی در هند نبود، بلکه انگیزه سیاسی، مالی و ایدئولوژیک داشت. آمریکا و غرب می‌خواست کشورهایی مانند هند الگوهای صنعتی، اقتصادی و مالی سرمایه‌داری مدرن را که بر جهان تسلط داشت انتخاب کرده و دنبال کنند.»

مولانا با رد ادعای راکفلرها مبنی بر «کمک به رفع گرسنگی در جوامع فقیر» به افزایش ۱۱ تا ۲۲ درصدی گرسنگی در کشورهای افریقایی و امریکای لاتین بعد از اجرای این طرح اشاره کرد و افزود:

«با افزایش مواد کشاورزی و به کار بردن شیوه‌های جدید، میلیون‌ها هندی از مزارع رانده شده و به شهرها هجوم آوردند. انقلاب سبز شاید میزان تولید گندم و ذرت را بالا برده بود، ولی بنیاد اجتماعی روستایی و علاقه هندی‌ها به زمین و خانواده و زندگی را به هم زده بود.»

کشورهای افریقایی، مکزیک، هند، پاکستان، ژاپن و شوروی سابق از قربانیان اصلی انقلاب سبز هستند. گرچه بعد از گذشت بیش از نیم قرن و روشن شدن اهداف این پروژه، انقلاب سبز اکنون در سراسر دنیا با مقاومت‌های گسترده رو‌به‌رو شده است.

کارکردهای انقلاب سبز

بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم امریکایی‌ها به رهبری راکفلرها اقدامات گسترده و سازماندهی شده‌ای برای دست‌اندازی به منابع کشاورزی سایر کشورها آغاز کردند. متمرکز شدن مدیریت کلان کشاورزی، توسعه‌ کشت تک‌محصولی، مکانیزاسیون و صنعتی شدن مزارع، در اختیار گرفتن نهاده‌‌ها مانند بذر، کود و سموم کشاورزی، افزایش مصرف سموم و کودهای شیمیایی در کشاورزی، تجارت محصولات کشاورزی و نیز استفاده از تکنولوژی‌های نوین که در انحصار راکفلرها قرار داشت مهم‌ترین موارد پیگیری شده در انقلاب سبز است. سیطره بر این منابع اساسی علاوه بر سود هنگفت تجاری، در افزایش قدرت اعمال نفوذ امریکا در این کشورها بسیار مؤثر بود.

این سیاست به نابودی بنیان‌های کشاورزی در کشورهای هدف انجامید و تأمین «غذای سالم» و «خودکفایی در تأمین غذا» را با چالش جدی مواجه کرد. برای مثال طی هزاران سال گذشته در مناطق مختلف جهان، کشاورزی به‌صورت ارگانیک و طبیعی تولید می‌شده است. ورود گسترده آفت‌های کشاورزی به کشورهای هدف -که به همراه بذرها و کودهای شیمیایی امریکایی وارد این کشورها می‌شد- یکی از سیاست‌هایی بود که در انقلاب سبز پی گرفته شد تا کشاورزان مجبور باشند سموم شیمیایی کمپانی‌های خاص را برای دفع این آفات استفاده کنند. تغییر الگوهای استفاده از منابع آب (مانند چاه‌های عمیق)، تغییر مدل‌های کشاورزی از «سنتی، خودکفا و داخلی» به «صنعتی و وابسته» و همچنین گسترش بیماری‌های صعب‌العلاج مانند سرطان که در اثر مصرف سموم و کودهای شیمیایی پدید آمدند از تبعاتانقلاب سبز بود.

محمد خوش‌چهره، استاد اقتصاد توسعه و مدیریت استراتژیک در این خصوص معتقد است:

«باید تاریخ را موشکافانه بررسی کنیم. مثلاً کشاورزان برنج‌کار ما پیش از یک شیطنت اسرائیلی‌ها اصلاً از سم استفاده نمی‌کردند؛ یعنی تولید این محصول کاملاً ارگانیک و سالم بوده است؛ اما کشاورزها را به مصرف کودها و سمومی مجبور کردند که از اسرائیل وارد شد؛ در این کودها انگل‌هایی به نام «کرم ساقه‌خوار» وجود داشت؛ این آفت در مزارع ما گسترش پیدا کرد و این شد که نیم قرن است کشاورزهای ما برای مقابله با این آفت ناچار به سمپاشی هستند؛ مردم هم این سموم را مصرف می‌کنند.»

محمد خوش‌چهره

پروفسور واندانا شیوا (۱۵) فعال هندی محیط زیست و یکی از تدوین‌کنندگان پروتکل بین‌المللی کارتاهنا (۱۶) با انحصار تجارت بذرها و نهاده‌های کشاورزی شدیداً مخالف است. او تصریح‌ می‌کند:

«در سال 1905 آلبرت هاوارد -یکی از پیشتازان کشاورزی ارگانیک- به هندوستان آمد و دید که علی‌رغم انبوه حشرات، هیچ آفتی محصولات کشاورزی هند را تهدید نمی‌کرد. اما در خلال قرن بیستم شرکت‌های تولیدکننده بذر به اسم «انقلاب سبز» وارد اراضی هند شدند و نوعی برده‌داری جدید را رایج کردند. در نتیجه کلیه رودخانه‌های پنجاب به موادشیمیایی آلوده شد و منابع آبی زیرزمینی منطقه رو به نابودی رفتند؛ همچنین آمار سرطان به‌شدت رو به افزایش گذاشت و بسیاری از مردم و کشاورزان بر اثر مصرف سموم شیمیایی به سرطان مبتلا شدند.» وی افزود: «غذا از دانه‌های گیاهان به‌وجود می‌آید؛ از بدو خلقت همه غذاها از بذر به‌وجود آمده‌اند. هرگونه تهدید، انحصار و تحریم بذرها حیات بشر را به خطر خواهد انداخت؛ نابودی بذرها یعنی پایان حیات بشر.»

بسیاری از دانشمندان از بین رفتن بخش قابل توجهی از تنوع زیستی روی زمین را حاصل روی آوردن به کشاورزی صنعتی می‌دانند. سازمان ملل نشستِ معروف «زمین» را در سال ۱۹۹۲ در ریودوژانیرو برگزار کرد؛ چهار سال بعد، کنفرانس بین‌المللی سازمان ملل در منابع ژنتیک گیاهی در لایپزیگ، برآورد کرد که ۷۵ درصد تنوع زیستی جهان در کشاورزی به علتانقلاب سبز -روی‌آوردن گسترده به سموم کشاورزی و کاشت غلات پربازده- و کشاورزی صنعتی، نابود شده است.

در همین راستا اجرای انواع دیگر سیاست‌ها برای در هم شکستن ساختارهای سنتی و بومی کشاورزی ملت‌ها را نیز نباید از نظر دور داشت. برای مثال اجرای اصلاحات اراضی در ایران در خلال دهه ۴۰ شمسی قابل بررسی است. بر هم ریختن ساختار ارباب رعیتی در دهه ۴۰ شمسی -که تأمین سرمایه، بازاریابی، نظارت و تعاون جمعی را تضمین می‌کرد- به نابودی کشاورزی و هجوم کشاورزان به شهرها در دهه ۵۰ انجامید؛ به‌گونه‌ای که طی یک دهه منتهی به انقلاب، بالغ بر ۲۰ هزار روستا خالی از سکنه شد. به این ترتیب نظم جامعه‌ای کشاورزی که طی ۷ هزار سال غذای ملت ایران را تضمین می‌کرد بر هم ریخت و این مهم‌ترین پیامداصلاحات ارضی در ایران بود. نکته قابل تأمل در این میان همزمانی اصلاحات ارضی باانقلاب سبز و دقیقاً همگام بودن با آن است.

خوش‌چهره از صنعتی شدن بخش کشاورزی ایران به «فاجعه» تعبیر کرد و گفت:

«یک فاجعه اتفاق افتاد؛ که این کشورها نه تنها صنعتی نشدند، بلکه به بهانه صنعتی شدن، دارایی‌های سنتی خودشان را هم از دست دادند… من شک ندارم که عمدی در آن بود. کشاورزی، که زمینه خودکفایی را فراهم می‌کند، باید در ایران زمین بخورد؛ کشاورزی اگر نباشد، وابستگی هست.»

طراحی «انقلاب سبز» دوم

انقلاب سبز که در دهه 1960 با محوریت هند و با پشتیبانی بنیاد راکفلر انجام شد، اکنون ادامه مسیر با یک تغییر کوچک، با پیش انداختن بنیاد بیل و ملیندا گیتس در قاره آفریقا و برخی کشورهای فقیر در حال پیگیری است. بیل گیتس و همسر او به عنوان مالکان ابَرکمپانی مایکروسافت و با سرمایه ده‌ها میلیارد دلاری، پرچمداری گروه ائتلافی انقلاب سبز را به عهده گرفته‌اند. در این پروژه پول راکفلرها از نفت و پول گیتس‌ها از کامپیوتر و نرم‌افزارهای رایانه‌ای بر محور «غذا» ائتلاف کرده‌ است.

بیل و ملیندا گیتس
بیل و ملیندا گیتس

ائتلاف این دو نمادی از یکپارچگی و اتحاد کمپانی‌های متول امریکایی علیه بشریت است؛ تنها راه رفع گرسنگی و محرومیت، نه اصرار بر تغییر، مونوپلی و همسان‌سازی تجارت غذا، که برقراری عدالت در توزیع ثروت است؛ و این با اساس وجودی این ثروتمندان متکاثر منافات دارد.

حمید مولانا با اشاره به مصاحبه باراک اوباما با یکی از رسانه‌های افریقایی خاطرنشان کرد:

«باراک اوباما، رئیس جمهور (سابق) آمریکا در یک مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌های آفریقایی اظهار کرده: “ما انقلاب سبز را در دهه ۱۹۶۰ در هند معرفی کرده و توسعه دادیم ولی در ۲۰۰۹ این کار را در قاره آفریقا نکرده‌ایم.”»

نورمن بورلاگ

نمی‌توان از انقلاب سبز سخن گفت و از نورمن ارنست بورلاگ (۱۷) پدر انقلاب سبز یاد نکرد. او از سال ۱۹۴۴ تا زمان مرگش در سال ۱۰۰۹ محقق برجسته و نفر دانشی سه نسل ازراکفلرها در حوزه ژنتیک گیاهی به شمار می‌رفت. راکفلرها از بورلاگ یک قدیس و اسطوره ساختند و او را پدر انقلاب سبز نامیدند؛ شایع کردند که خدمات بورلاگ در صنعتی شدن کشاورزی کشورهای فقیر طی قرن بیستم میلادی جان یک میلیارد نفر را نجات داده است؛ حتی به پاس خدمات گسترده‌اش به راکفلرها جایزه صلح نوبل را به او اعطا کردند. زندگینورمن بورلاگ و خدماتش به بنیادهای صهیونیستی در بخش بعدی گزارش بررسی خواهد شد؛ اما نکته جالب درخصوص او پیگیری منویات این «اسطوره» در ایران است. جالب است بدانید اولین مدال طلای کشاورزی ایران توسط عیسی کلانتری -وزیر کشاورزی وقت ایران - در سال ۱۳۷۸ به او اهدا شد.

نورمن بورلاگ 1378

اهداء اولین مدال طلای کشاورزی ایران به نورمن بورلاگ ۱۳۷۸

بررسی نقش جریانی خاص در کشاورزی ایران از بخش‌های جذاب گزارش «ایران، ایری، راکفلر» خواهد بود. از جمله نقش این جریان در طرح‌های «نکاشت»، «کشت فراسرزمینی»، «تراریخت»، «ادغام جهاد با کشاورزی»، «چاه‌های عمیق حوزه دریاچه ارومیه و بودجه ۱۵۰۰۰ میلیاردی برای ترمیم آن»، «اعطای مدال‌های طلای کشاورزی ایران به افراد برجسته راکفلر»، «فعالیت‌های خاص برخی پژوهشکده‌ها، انجمن‌ها و مراکز خاص» قابل بررسی است.

 این شرایط از سال ۱۳۷۸ آغاز نشده؛ بلکه گزارش قبلی نشان داد که نفوذ جریان راکفلر در کشاورزی ایران (پس از انقلاب) به سال ۱۹۸۳ میلادی (۱۳۶۱ شمسی) بازمی‌گردد. همچنین این جریان بعد از آغاز روی کار آمدن دولت یازدهم تا هم‌اکنون مشغول عمق‌بخشی به منویات راکفلر است.

برای مثال تصویر زیر که مربوط به سال ۹۳ است حقایق بسیاری را درخصوص شدت راهیابی جریان راکفلرها در کشاورزی ایران نشان می‌دهد. بهزاد قره‌یاضی (نفر اول از راست و دانش‌آموخته مشهور راکفلر)، حجتی وزیر کشاورزی ایران و نیراعظم خوش‌خلق سیما (مسئول پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی کرج) که تابلو فرش نفیسی را به کنث کوئین (۱۸) -عضو شورای امنیت ملی امریکا، مقام برجسته بنیاد راکفلر و دوست ۵۰ ساله هنری کیسینجر- هدیه می‌کنند، که منقش به تصویر نورمن ارنست بورلاگ است.

بهزاد قره‌یاضی و حجتی و نیراعظم خوش‌خلق سیما و کنث کوئین
قره‌یاضی، حجتی، خوش‌خلق سیما و کنث کوئین

 

منبع: تسنيم

پی‌نوشت‌ها:

1. The Rockefeller Foundation
2. International Rice Research Institute (IRRI) / Non-profit organization
3. Green Revolution

4. اسناد این جریان طی روزهای آینده رسانه‌ای خواهد شد. برای آشنایی با این جریان گزارش‌های «ایران؛ ایری ؛ راکفلر» را دنبال کنید.

5. The Ford Foundation
6. The Bill & Melinda Gates Foundation
7. Rothschild
8. John Davison Rockefeller: 1839 – 1937
9. Forbes

10. کشتگاه‌های کهن گیاهان، در حقیقت خاستگاه‌های اولیه و بومی بذرها هستند. این مورد آن‌چنان مهم است که لازم است در گزارشی مستقل بررسی شود. اما نکته مهم توجه ویژه راکفلرها به این کشتگاه‌هاست؛ شاید یکی از دلایل مهم انتخاب محل «ایری» در فیلیپین، گذشته از عواملی مانند نفوذپذیری سیاسی حکومت و فقر مردم، این است که فیلیپین یکی از کشتگاه‌های اصیل برنج به شمار می‌رود.

11. Nelson Aldrich Rockefeller : July 8, 1908 – January 26, 1979
12. Henry Agard Wallace: October 7, 1888 – November 18, 1965

والاس در سال‌های 1933 تا 1940 میلادی وزیر کشاورزی امریکا، 1941 تا 1945 میلادی معاون رئیس جمهور امریکا و در سال‌های 1945 و 1946 میلادی وزیر تجارت امریکا بوده است.

13. Henry Alfred Kissinger: May 27, 1923 (age 93)
14.Control oil and you control the nations; control food and you control the people.
15. Vandana Shiva: November 5, 1952 (age 64)

16. کشورهای عضو کنوانسیون تنوع زیستی در سال 1995 با آغاز مذاکرات درباره موافقت‌نامه‌های قانونی که بتواند مسائل مربوط به خطرات احتمالی محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخت) را بررسی کند، به این نیاز پاسخ دادند. این مباحثات نهایتاٌ در 29 ژانویه سال 2000 منجر به قبول پروتکل ایمنی زیستی «کارتاهنا» شد. این پروتکل مشتمل بر 40 ماده و 3 ضمیمه است.

17. Norman Ernest Borlaug: March 25, 1914 – September 12, 2009
18. Kenneth M. Quinn: born 1942 (age: 75)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *